🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 میان فوج کبوتر کلاغ تنها بود

(ثبت: 260788) خرداد 19, 1402 

 

اگرچه صحن و‌ سرای بهشت زیبا بود
میان فوج کبوتر، کلاغ تنها بود

سیاه بین تمام سفید و روشن ها
میان چشم جماعت چقدر رسوا بود

فقیر آمده بود و شکسته دل اما
برای عالم و آدم در آن سرا جا بود

به روی پا که نه، با دل قدم گذاشته بود
درون صحن و امیدش شفا از آقا بود

سرای نور بود و وقت بوسه ی خورشید
به روی گنبد و گلدسته ی مطلا بود

میان اشک و تبسم دخیل بست و دلش
کنار پنجره فولاد غرق نجوا بود

کنار آهن نازک دلی که آغوشش
گره گشای غم و غصه های دنیا بود

غروب آمد و او بی خیال اطرافش
هنوز غرق مناجات و در تمنا بود

قیام کرده و در صف تمام زائرها
و او نشسته، نماز دلش فرادا بود

درست بعد سلامش، بلند شد از جا
کسی که شامل لطف دم مسیحا بود

میان فوج کبوتر کلاغ تنها نه…
میان بهت جهان ،روی دست دریا بود

چقدر صحن و سرای بهشت زیبا تر
صدای نغمه ی نقاره کشف معنا بود

کلاغ آمده بود و کلاغ هم می رفت
ولی به مرحمت شاه او سرِ پا بود

 

#محمدجواد_منوچهری
#السلام‌علیک‌یا‌علی‌بن‌موسی‌الرضا

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. درود و دستمریزاد…..در بیت پنجم اشتباه تایپی وزن در مصراع اول را مختل کرده است:
    سرای نور بود و وقت بوسه ی خورشید
    به روی گنبد و گلدسته ی مطلا بود
    *وجه صحیح:
    سرای نور بُد و وقت بوسه ی خورشید……

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    خرداد 19, 1402

    سلام و درود و خدا قوت
    بسیار زیبا
    اجرتان با صاحب موضوع اثر
    التماس دعا

  2. غلامحسین جمعی

    خرداد 19, 1402

    کلاغ آمده بود و کلاغ هم می رفت
    ولی به مرحمت شاه او سرِ پا بود

    درودو سپاس بزرگوار دستمریزاد عزیز زیبا و متفاوت و دوست داشتنی است گرامی

    🙏🙏🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا