🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« عجب »
اجل1 آمد سر راهم گرفته
مرا هم وعده ی آخر سر آمد
عجب دستی ، مرا در گردن آمد
که نـتوانش دیگر رد کردن آمد
نه بتوانم به زیر دست آن ماند
نه راه چاره بـر دستش بـر آمد
مرا در خاک غم ، مدفن2 نمائید
که غم را نصرت3 از یزدان بیامد
چه غم شد مرکز علمی به ایران
چه علمش ، علم درس قرآن آمد
٭٭٭
1- مرگ- مدت و مهلت 2- جاي دفن-دفن 3- ياري- فتح
حسن مصطفایی دهنوی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
مهر 13, 1399
🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐
پاسخ
بستن فرم