🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
با عشق پر از شهد و عسل کن دهنم را
یا از علف هرز وجین کن سخنم را
با یاری دستان تو می شد برهانم
از دست زلیخای هوس پیرهنم را
در غربت آوارگیم گم شده بودم
تشخیص نمی داد نگاهم وطنم را
با هق هق تنهایی خود انس گرفتم
تا جار زنم، جار دیار کهنم را
با پاکن نامرئیت ای خوب زدودی
از خاطرم انبوه شک و سوء ظنم را
حالا که من آماده ی تغییر نوینم
اصلاح بکن هندسه ی زیستنم را
ثابت شده از قبل برایم که تو دانی
قدر گهر ناب عقیق یمنم را
محمدعلی ساکی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
تیر 20, 1398
سلام و
درود ها
بر این غزل مردّف
ریتمیک با موزنیِ مطبوع
در آغازی خوب
ومطلعی مصرّع
در اقل ابیات غزل دلربایی می کرد
با تمی از آموزش ونصیحت
پیام را به سهولت و سادگی صمیمیتی بیان می کرد
و
پایان بخشی هم خیلی خوب بود با تشبیه بلیغی در مصرع پایان حسنی بر می انگیخت
روان سلیس بود سروده و منسجم وهم بسته در طول و عرض
و ارتفاع اگرچه کوتاه اما پر مغز و بلند در معنا
و لفظ از تکلف دور بود و ثقالت و معنی و لفظ تقریبا پا بپای هم می رفت و تعادلی را دنبال می کرد که مطلوب و خوب بود
دستمریزاد و
با ارادت و ادب
پاسخ
تیر 21, 1398
سلام و درود
بسیار زیبا، نغز و خوش آهنگ
در پناه خدا 🌿🙏
پاسخ
بستن فرم