🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چون رعد و برقی، عمر خود را طی نمودهام
یک عمر _جز_ سر در هوای تو نبودهام
رویا به رویا را، سفر کردم بسمت تو
هر بار طوفان نگاهت را ستوده ام
چون گردبادی، رفتنت ما را خبر نکرد
هر چند قلبم را از هر کینات زدوده ام
من دفتر دل را، به غیر از چشم کال تو
بر بد نویس دیگری،،،،، هرگز گشوده ام؟
جز در مسیر چشم های سربلند تو
در وصف چشمان کسی شعری سروده ام؟
من دانش آموز کلاس و مکتب توٵم
آن تخس نافرمان، که غیر از آن نبوده ام
شد سینه را، غیر از تو، بر غیری بیارمش؟
یا جز تو را ، بر سینه ی خود آزموده ام؟
✍️علی سلطانینژاد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
فروردین 21, 1399
.مصباح الهدی(موشّح)
ما باده ز دست آسمان می خواهیم
صد آیه ز دشت بیکران می خواهیم
بر پهنه ای از طراوت و رونق و مهر
آواز خوشی به ارمغان می خواهیم
حاصل نشود بی تو رها گشتن ما
ای جانِ جهان با تو امان می خواهیم
لبریز غم و گمشده از خود شده ایم
هر شام و سحر از تو نشان می خواهیم
دردیم و بدون تو به درمان نرسیم
یارا مددی که از تو جان می خواهیم
پاسخ
فروردین 21, 1399
سلام و درود
دستمریزاد
اعیاد شعبانیه مبارک باد
🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸
پاسخ
بستن فرم