🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عید قربان ۳

(ثبت: 240730) تیر 31, 1400 

عید قربان ۳

دل بریدم از همه تا جان و جانانم شوی
دلبر و دلداده ی پیدا و پنهانم شوی

کوچه کوچه آمدم از انتهای شهر شب
تا شعاع روشنی از ماه تابانم شوی

من خسی بودم که در میقاتی از دلدادگی
آمدم تا مقصد و ماوا و سامانم شوی

بر سر سوز و شرارِ اشتیاقت سوختم
تا که روزی شعله هایی از گلستانم شوی

سرنهادم زیر تیغ عاشقی دستور چیست؟
همتی کن تا مرام و دین و ایمانم شوی

جان اسماعیل ها آماده فرمان توست
دشنه برکش تا نشان عید قربانم شوی

کعبه معبود را جز دولت مقصود نیست
رخ نما تا معنی شعر پریشانم شوی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. کبری محمدی

    تیر 31, 1400

    سلام
    بسیار عالی قلم زده اید
    برقرار باشید
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹

  2. طارق خراسانی

    تیر 31, 1400

    سلام و درود

    عید قربان مبارک

    مانند همیشه عالی ست

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌❤️🌿

  3. مسعود آزادبخت

    تیر 31, 1400

    سلام و احترام گرانقدر شاعر جناب معصومی
    ترکیب های شعرتان عالی بود
    انتهای شهر شب
    شعاع ماه
    پرداختتان عالی تصاویر زیبا
    درود برشما
    🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا