🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غزلی از “نیرنج”
کم نمیشود بیتو رنج روزگارانم
ای شکفته در جسم و رخنهکرده در جانم
بیتو گمشدم در خویش؛ بادهای سردرگم ـ
خانهکرده در لای گیسوی پریشانم
سرزمینیام دور از کوه و جنگل و دریا
مزرعی که خالی از قطرههای بارانم
قلعهای که نابودی رشدکرده در خونش
پاسبان به دست خویش کردهاست ویرانم
من زنی که از اندوه سیب چیده در دامن
شبنمی که یخبستهست روی نقش مژگانم
چشمهای نمدیده، مادرِ ستمدیده
سرزمینِ غمدیده، خطّهی خراسانم
#مژگان_فرامنش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
تیر 10, 1400
سرزمین غم دیده، خطّه ی خراسانم،
سلام و درود و احسنت بر شما 🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 10, 1400
سلام و درود🌺🌺🌺
پاسخ
تیر 11, 1400
درودو احترام شاعر ارجمند مژگان فرامنش
بسیار عالی و تحسین برانگیز
به پایگاه ادبی “شعرپاک” خوش آمدید
مقدمتان🌺🌸🌺🌸باران
پاسخ
تیر 13, 1400
به بحث فنی وارد نمی شوم زیرا که در تخصص و سواد بنده حقیر نیست اما همین بس که عرض کنم شاید کمی بازنگری نیاز داشته باشد . و اما بحث حسی و معنایی اثر شما که همواره در آثار همه دوستان مورد توجه بنده است : باید عرض کنم که بسیار دلنشین و احساس بر انگیز بود و عاشقانه ای بود همچون باد درگذر چرا که کوتاهی اثر نشستن معنا را بر جان خواننده سخت می کرد و فرصت کافی به خواننده نمی داد تا همزاد پنداری کند . البته صداقت داشت و به رنگ آبی آسمانی بود اثر شما .
بهره بردم و درود بر شما
پاسخ
بستن فرم