🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
زندگی اشک شد از شیمهی جانم سر کرد
عشق پیدا شد و غم از دو جهانم سر کرد
آتشی در دل من بود که با دیدن تو
شعلهورتر شده و از هیجانم سر کرد
گنگ خوابیدهی من همنفس ثانیهها
ناگهان واژه شد از نوک زبانم سر کرد
تلخی میوهی ادراک و غم نارس عشق
عقده شد، اشک شد از چشم زمانم سر کرد
سرزمینی که مرا زاد نمیخواست مرا
زخم این حادثه از نام و نشانم سر کرد
و خدا خواست درین معرکه زن خلق کند
رنج زن بودن من از مژهگانم سر کرد
#مژگان_فرامنش
@mozhganfaramanesh
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
مرداد 1, 1400
سلام
عالی و زیبا
دز پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌿
پاسخ
مرداد 1, 1400
سلام و احترام گرانمهر بانو فرامنش
بسیار زیبا بود پرداختتان
🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم