🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
برای غواصان دلاور
باعروری نجیب وروحانی وسعت دردرا شنا کردند
دل به توفان موج ها دادند ،میل دیدار آشنا کردند
دستشان بسته بود ومی ،تنشان خسته بود ومی رفتند
تا بیابند گوهر خودرا دردل موج ها، شنا کردند
آسمان از شکوهشان حیران ، کوه از شورعزمشان مبهوت
آسمانی ترین زمینی ها، دین ِخودرا چنین اداکردند
زخمی از خنجر خیانت دوست ، سرِتسلیمشان فرود آمد
بی مدال ونشان ترین هایی که به پیمان خود وفاکردند
عاشقان سپیده آمده اند ،کال های رسیده آمده اند
که به آن ها تمام مردم شهر،سرفرازانه اقتدا کردند
صدوهفتادوپنج رود دمان سر برآورده ازدل اروند
غصه ی تلخ غربت خودرا بعد سی سال بر ملا کردند
***********
خم به ابرویتان نمی آید فکرتان جز شرر نمی زاید
نردبان صعودتان نشود آن چه اعجاز کار ها کردند!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):