🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دختر غزلم

(ثبت: 3299) بهمن 17, 1395 

نشسته ای تو مگر در برابر غزلم

که بوی عشق گرفته ست دفتر غزلم

دمیده است به یادت چمن چمن گل ناز

مزین است به نامت سراسر غزلم

بلوع می چکد ازواژه واژه ام شاید

شبیه چشم تو زیباست دختر غزلم

به احترامت اگر ایستاده است بهار

شنیده وصف تورا از صنوبر غزلم

امید بسته ام امشب مگر زلب هایت

شراب بوسه بریزی به ساغر غزلم

دوباره میل پریدن وزیده بر جانم

هوای بام تودارد کبوتر غزلم

مرا مباد به توفان درد بسپاری

نخواه یاس بپیچد به باور غزلم

****

فرار کرده قرار از من وبر آنم تا

دهم شکاف دلم را به خنجر غزلم!