🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 فال قهوه

(ثبت: 264461) مهر 16, 1402 

 

سر باز کرده امشب زخمی که کهنه سال است
تا صبح در سر من ، رزمایش خیال است

دردی غریب دارم ، دردی که آشنا نیست
درمان آن به جز تو ، بر دیگران محال است

چندی است این حوالی ، گم کرده ام دلم را
درگیر و دار ماندن ، ذهنم پر از سوال است

پروانه ی نگاهم، دلتنگ پیله گشته
خسته تر از همیشه ، سرد و شکسته بال است

آتش زدی و رفتی ، جنگل به حال خود ماند
از یاد برده بودی ، این شعله بی زوال است

صد قهوه خوردم اما ، تعبیر من نبودی
اصرار من بر این فال، تکرار انفعال است

گر شاعری و عاشق ، خوانم تو را دعایی
قسمت نباشد هرگز ، شعری که شرح حال است

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. سلام و درود بر شما
    بسیار زیبا

  2. طارق خراسانی

    مهر 16, 1402

    سلام سینا جان

    چه قدر روان و‌زیبا
    درودها بر شما

    در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏🌱

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا