🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ناله وفریاد کردم تا فغان از دست رفت
گرگ آمد گله را برد وشبان از دست رفت
بسکه شبگردی فراوان گشت در اطراف شهر
دزدها غارت شدند وپاسبان از دست رفت
یک قران زرچوبه ارزان شد که مردم ریختند
زیر پاها یک عجوز نیمه جان از دست رفت
یک نفر در جنگل مازندران آبگوشت پخت
در هجوم گربه ها مازندران از دست رفت
گوشت چون خیلی گران شد شد بز کوهی شکار
بعد هم گرگ وسگ شیر ژیان از دست رفت
گور خرها هم برای مزه اش غارت شدند
فیل زیبا هم برای امتحان از دست رفت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):