🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
فکر کن خاطرت آسوده دلت بارانیست
فکر کن وحشت شب در قفسش زندانیست
فکر کن دخترک کاسه به دست آنجا نیست
در خیابان شلوغی که سرش میدانیست
اگر از بوی خیانت نفست مسموم است
فرض کن همسر تو شیر زن لبنانیست
ما که در صلح و صفاییم و سبک بال چرا
نقش لبخند به روی لب آن افغانیست!؟
گل شب بوی دلم گفت سحر نزدیک است
فرض کن عطر تنت رایحه ای روحانیست
سر سجاده ی شب نافله ی نور بخوان
ته دنیای شما فاجعه ای انسانیست
کاش در ساعتمان عقربه ها برگردند
تا بگویند که این عاقبت دنیا نیست
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
شهریور 15, 1395
پاسخ
شهریور 15, 1395
سلام و درود بر لیلا خانم صالح گرانمهر
شک ندارم که شما یکی از ستارگان آسمان شعر و ادب آینده کشور خواهید شد.
اشعار شما فاخر و ارزشمند هستند.
شعور شما کهکشانی ست و شعر از شعور بر می خیزد .
سر سجاده ی شب نافله ی نور بخوان
ته دنیای شما فاجعه ای انسانیست
صبح چند بار شعر زیبای تان را خواندم و الان دوباره آن را مرور کردم
در پناه خدا شاد زی…………………………………………………….
پاسخ
شهریور 16, 1395
جناب استاد طارق عزیز سلام
بنده با وجود اطمینان از رمز ورود و ایمیل خودبه پروفایلم دسترسی ندارم
لطفا دستور بدید مشکل بنده حل شود
تا کنون دو پیام درقسمت ارتباط با مدیر نیز ارسال کرده ام
ممنونم
ببخشید بانو صالح که از صفحه شعر شما استفاده کردم
شعرتان بسیار زیبا بود
پاسخ
بستن فرم