🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مثلِ یک اندوه که در اشک های خودش چشم می شود
درگونه های خودش هوهو می کند
مثلِ یک غصه ی رود که در قصه هایش تردید دارد
و مثلِ یک دروغ که صادقانه هدایت نیست
مثلِ یک مَثَلِ ساده که درامثالِ خود زندانی است
مثلِ یک رنگ که می خواهد
در میدانِ آزادی انقلابش را نقاشی کند
و مثلِ یک چه که با چه گونه ی «چه گوارا »مشکل دارد
از ارتفاعِ نقطه های کتاب، آب و بی تابی از آفتاب
پرتاب شدیم
به فراسوی سویه ها و گویه ها
پرتاب شدیم درچشمِ مورچه هایی که راه و رسم زندگی را
از خویشتنِ خویش آموختند
تا به نیاموخته ها درود گویند!
مثلِ موریس مترلینگ که بین مور و یانه ها
آوازِ موریانه ها را آدم کرد!
و شاید مثلِ یک عشق
که با حرفِ اولِ قلب زیست می کند
یکی از دیگر را یکدیگر خواندیم
آه ای انسان بی سان ار آنسان؟!
سال هاست که قرن در پنجه های غم دست و پا می زند
دیگرگاهی است که تبعید با تبِ هیچ عیدی عید نیست
آه ای بزرگ مهر کلمه؟
در دل تنگی خودم
چه نقطه های بی حادثه ای جان داد
در محرومیتِ اشک ها چه گونه هایی که محروم شدند
آه چقدر
مثلِ چکیده ای از چکامه ی شعر در کامِ خود خودکامه ایم
مثلِ ملکوتی از گرسنگی و مثل گریستنِ تشنگی
آب می شویم
می خواهم با قرمزها آشتی کنم
با سیبی که در قرمزی خود کال شد
می خواهم کمی سفیدتر از برف
بر گستره ی برف ها حرف شوم
این روزها
گویی که سه حرفِ اولِ آفتاب را سر بریده اند
و آب نامِ مستعار آفتاب است
شگفت است که فروغِ زندگی در فراغِ خود فروغ می شود
هر کلمه ای کلمه ی دیگر را نمی بیند!
هر نقطه ای در تنهایی خود فرو می رود
آه چقدر در اندازه ی خود بی اندازه می شویم
چقدر
آبادی تجریش
به ویرانه های پیش، بیش، نیش و ریشِ ما شباهت دارد
به فقری که برصندلی خود
آهنگی از درد را عاشقانه می نوازد…
شعر از: عابدین پاپی (آرام)
15/6/1402کرج
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
شهریور 17, 1402
درود و احترام شاعر ارجمند
عابدین پاپی
چند نوبت اشعار تان را با اشتیاق خواندم
قلم توانایتان ستودنی است
بسیار عالی و بکر. ارادت و سپاس
پاسخ
شهریور 18, 1402
با مهر بسامد درقلب منی
می آموزیم…
پاسخ
بستن فرم