مینا .تمدن خواه
شهریور 30, 1402

درود بر شما عزیزدلم سحربانوی نازنین
چون همیشه عالی و دلنشین
دستمریزاد
👏👏🌹🌹🌹

پاسخ
- سحر فهامی
  شهریور 30, 1402
  
  درود عزیز دل من مهربانو جان زیبایم سپاسگزارم💚🙏🌹🤍
  
  پاسخ
طارق خراسانی
شهریور 30, 1402

ایکاش چترِ دستت امشب پناه من بود
در این هوای ابری چشم تو ماه من بود

افتاده عکسِ ماهت ، بر حوضِ خالیِ من
برگرد ای دلیلِ احوالِ عالیِ من

. سلام

از اون اشعاری بود که خیلی دوسشون دارم
عالی ست

در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱

پاسخ
- سحر فهامی
  شهریور 30, 1402
  
  درود عزیز گرامی خوشحالم مورد پسندتون هست استاد بزرگوار🌹🤍
  
  پاسخ
سینا دژآگه
شهریور 30, 1402

سلام و عرض ادب بانو فهامی ارجمند
سپاس از اشتراک این سروده‌ی صمیمی، زیبا و خیال‌انگیز.
زنده باشید🌸🌺🌸🌺

پاسخ
- سحر فهامی
  مهر 1, 1402
  
  درود بر شما سپاسگزارم از مهرتان 🌹💚💫
  
  پاسخ
شهریور 30, 1402

سحر دوس داشتنی
اگر این شعر را از بُعد احساس ، بی ریایی ، انتقال منظور شاعر ، ریتم بیرونی ، تصدیر ( که البته تسویط بوده ) و نیز چند تخیل نازک که به کار برده ای ، بررسی کنیم ، نمره ی آن عالی می شود . و اگر بخواهم به خاطر یکی دو جا که قافیه مفقود شده بر شما سخت بگیرم ، همانا سه نمره باید کم کنم . امید که با آن عزیز مردادماهی زندگی برای شما شیرین شود .

پاسخ
- سحر فهامی
  مهر 1, 1402
  
  درود و سپاسگزارم از توجه شما . 🌹🌹🌹
  
  پاسخ
فیروزه سمیعی
مهر 1, 1402

درودتان باد مهربانو فهامی عزیزم ❤️
ادیب گرانقدرم 💗
غزل خیال انگیز و تحسین برانگیزی سروده اید با شما در تموج خیالتان همراه شدم
زنده باد 👏👏👏👏💯💯🌸🌟
پاینده باشید و سرفراز مانید و هماره درخشان
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱

پاسخ
- سحر فهامی
  مهر 3, 1402
  
  درودتان ، سپاسگزارم از همراهیتان و مرسی از اینهمه لطف و احساس مهربانو جانم🌹🌹🌹❤❤❤💫💫
  
  پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ثبت نام در شعرپاک

کبوتری که رضایت نداشت از دل خویش
شبانه پر زد و رفت از دیار و محفل خویش

شبی که بال و پرش مثل مار زخمی بود
برای دانه گذشت از بیان مشکل خویش

هوای باغ که شد تیره از غم گلها
ندید بین درختان مرا مقابل خویش

به عاشقی که خطر را همیشه حس می کرد
کسی نگفت نرو در مسیر باطل خویش

هزار مرتبه گفتم به مدّعی با عشق
دهد امید به پروانه های عاقل خویش

به آنکه خواست دهد خونبهای گلها را
بگو ببخش به ما قدری از فضایل خویش

به پاس خون شقایق که در رگش جاری ست
چگونه نگذرد عاشق ز خون قاتل خویش

« مهدی سیدحسینی »

حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق

هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث

طارق خراسانی در نامه ی اشتیاق

سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه

حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق

درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به

مهرداد مانا در نامه ی اشتیاق

سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از

حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق

درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را می‌گیرم عذرخواهی می‌کنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات