🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
منظومه هزار یکشب
از غمزه های چشم غزالت غزل شدم
با حبه های قند جمالت عسل شدم
اهل فلات دامن عشقم ولی چه سود
با رشته های گوشه شالت گسل شدم
منظومه هزار و یکشب گمراهیم شدی
در حلقه حلقه های زلالت زحل شدم
اصل مرا به خاک محبت سرشته اند
با وعده های میوه کالت بدل شدم
از یاد اگرچه رفته نشان و مکان ما
با جلوه های وهم و خیالت مثل شدم
میقاتمان به مشعر هول و ولا کشید
در سجده های رو به زوالت هبل شدم
آواره ام نمودی و می دیدمت که باز
با خنده های گونه چالت بغل شدم
◇غزلی با سه قافیه ه ل ل
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
فروردین 2, 1401
باسلام موفق و موید و منصور باشی
جناب استاد معصوی بهار طبیعت عید نوروز
مبارک و میمون باد🌹🌹🌹🌷🌷🌷👏👏
پاسخ
فروردین 2, 1401
سلام و درود بر خداوند شعر و ادب
غزلی ست زیبا و ذوقافیتین و از صنایع بدیع است
خیلی خوب از پس این کار بر آمده اید
اگر این اثر با شکوه غزل اول سال تان باشد حکایت از آن دارد که امسال شاهد اشعار بسیار زیبایی از شما خواهیم بود.
در پناه خدا شاعر خوب پاک 🌿❤️👏👏👏👌❤️🌿
پاسخ
فروردین 2, 1401
سلام
قافیه اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش جز دیدار من
پاسخ
فروردین 2, 1401
میقاتمان به مشعر هول و ولا کشید
در سجده های رو به زوالت هبل شدم
درودها استاد معصومی گرانقدر
بسیار زیبا
🌷🌷🍃🍃👏👏
پاسخ
بستن فرم