🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مهِ مست و چموشم

(ثبت: 266575) دی 10, 1402 
مهِ مست و چموشم

اسیرت گشته ای ماه ، دل مجنون شیدا
به وصل خود دوا کن ، دل دیوانه ی ما

دو چشمم خون فشاند ، ز دوری تو ای ماه
ز بس گوهر فرو ریخت ، شدست صحرا چو دریا

همه شب در خروشم ، که گر روی تو بوسم
دگر چیزی نخواهم ، من از دنیا و عقبی

دل و دینم به یک جا ، فدای یار جانم
تویی دنیا و دینم ، تو ای دلدار زیبا

نگاه ناوک انداز ، دو چشم مست بیمار
ببرد از خاطرم هوش‌ ، دلم را کرده صدجا

مرا از خود برانی ، به توهین و به دشنام
از این رفتار بازآ ، تو ای زیبا نگارا!

ندا میداد دوشم ، مه مست و چموشم
که بینی چهره‌ام را ، فقط در خواب و رویا

«همی نالم به دردا، همی گریم به زارا
که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا»

مفاعیلن فعولن ، گرفت این جان شاعر
هدف این است بگویم ، همه جانم تو یارا
.
.
.
نکاتی در مورد شعر:
یار تخلص شعری من است.
وزن شعر مفاعیلن فعولن ، مفاعیلن فعولن است.
بیت هشتم از استاد ملک الشعرای بهار تضمین شده است.

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا