🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اسیرت گشته ای ماه ، دل مجنون شیدا
به وصل خود دوا کن ، دل دیوانه ی ما
دو چشمم خون فشاند ، ز دوری تو ای ماه
ز بس گوهر فرو ریخت ، شدست صحرا چو دریا
همه شب در خروشم ، که گر روی تو بوسم
دگر چیزی نخواهم ، من از دنیا و عقبی
دل و دینم به یک جا ، فدای یار جانم
تویی دنیا و دینم ، تو ای دلدار زیبا
نگاه ناوک انداز ، دو چشم مست بیمار
ببرد از خاطرم هوش ، دلم را کرده صدجا
مرا از خود برانی ، به توهین و به دشنام
از این رفتار بازآ ، تو ای زیبا نگارا!
ندا میداد دوشم ، مه مست و چموشم
که بینی چهرهام را ، فقط در خواب و رویا
«همی نالم به دردا، همی گریم به زارا
که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا»
مفاعیلن فعولن ، گرفت این جان شاعر
هدف این است بگویم ، همه جانم تو یارا
.
.
.
نکاتی در مورد شعر:
یار تخلص شعری من است.
وزن شعر مفاعیلن فعولن ، مفاعیلن فعولن است.
بیت هشتم از استاد ملک الشعرای بهار تضمین شده است.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم