🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
(می ترسم)
اگر از چشم شهلا و درشت یار می ترسم
من از تنهایی و ظلمت به شام تار می ترسم
من از دلواپسی هایم میان خاطرات خود
و یا رسوا شدن ها و تب دیدار می ترسم
من از عاشق شدن ها و اسارتهای پنهانی
و آن دیوانه بازی و شب و دیوار می ترسم
من از سرو دل آرا و قد و بالای رعنایش
کنار باغ و بستان ها و یا گلزار می ترسم
من از درد دل مجنون و یا خون دل لیلی
فراوان دیده ام شاید که از بیمار می ترسم
من( ژولیده ) می دانم فراق یار شیرینم
اگر از چشم شهلا و درشت یار می ترسم
#_کیهان_ژولیده_انارکی
@keyhanzholideh66
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
آذر 10, 1399
🌹🌹🌹
💐💐💐
پاسخ
بستن فرم