🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 جبر روزگار

(ثبت: 238700) اردیبهشت 16, 1400 

(جبر روزگار)

خسته ام گاهی ز جبر و گاه دیگر اختیار
گشته ام خانه نشینت گه ز دست روزگار

روزها دنبال هم می آید و عمرم تبه
می نماید در دیارم این چُنینم بیقرار

گشته ام حبس زمانه در میان کوره ره
مانده ام آخر چگونه از کدامین ره فرار

روز تا شب می شوم درگیر با افکار خود
بارالها ماندم از قول و قرار و اعتبار

گاه شیدا گشته ام از حال سرگردانیم
آن زمانی که شده درد دل من آشکار

بی قرارم کرده و پای فرارم هیچ نیست
قامت خود را نمی بینم به هر پا استوار

شعر(ژولیده) شده همراه افکار دلش
آخر او را می کُشد این ظلمت شبهای تار

#_کیهان_ژولیده_انارکی

 

 

 

 

نظرها
  1. حسین شیرکوند

    اردیبهشت 17, 1400

    🌸🌹💐🌺🏵️🌻🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا