🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 می گذرد…

(ثبت: 270650) تیر 8, 1403 

می گذرد…

من چو یک رهگذرم ، عمر گَران می گذرد
مثل آبی که به یک جویِ روان می گذرد

پس به پا خیز تو ای همسفرم چونکه اجل
هر کجا در پی ما هست و زمان می گذرد

آنقدر محو تماشای جهانش شده ایم…
غافل از اینکه رسد مرگ و جهان می گذرد

مثل یک خوابِ پُر از شوق ، جوانی بگُذشت
حاصلش حسرت ما بود ، که آن می گذرد

نوبهارش همگی رفت و خزانش چو رسید..
دیر جُنبی ، دِلَکم فصل خزان می گذرد

عمر ما فاصله ی بین اذانست و نماز…
پس به هوش ای دل من وقت اذان می گذرد

گله در حین چرا بود و شبانش شده خواب
گرگ می آید و از پیش شبان می گذرد!!

یک به یک جمع عزیزان همگی خفته به خاک
فکر خود باش و بدان بر تو همان می گذرد

فرصتی نیست تو(تنها) ، چو رسد روز فراق
بر تو هم دست اجل چون دگران می گذرد

✍حسن نبی جندقی(تنها)

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. طارق خراسانی

    تیر 12, 1403

    سلام‌
    هشتم تیر ۱۴۰۳ یعنی چهار روز پیش این‌ نفیسه را شما به اشتراک گذاشته و‌حقیر سعادت خوانش آن را نداشته ام ؟!
    عجب غزل قوی و جاودانه ای !
    سپاس از مدیر گرامی که این اثر کم‌نظیر را در قسمت «سخن دل »نمایش داده اند
    تمام ابیات بیت الغزل است اما این بیت بی نظیر است و غزل را به اوج رسانده است :
    عمر ما فاصله ی بین اذانست و نماز…
    پس به هوش ای دل من وقت اذان می گذرد
    عالی ست
    با اجازه مدیر عزیز گزینه نقد را می زنم تا این شاهکار بیشتر دیده شود

    در پناه خدا 🌱🌹👏👏👏👏🌹🌱

نظرها
  1. درود بر شما
    پیام زیبایی دارد سروده‌تان
    دم شما گرم
    شاد و سلامت باشید🌺🌺🌺

    • حسن نبی

      تیر 8, 1403

      درود
      سپاس از حسن توجه شما به صفحه این حقیر ، سلامت و سرزنده باشید🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا