🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چشم های پیر زن را جایی دیده بودم
در نابرابر جایی
میان نینوای روزگاران
که حسرت یک جرعه آب
بر لب های همیشه بسته ی کودکان همسایه ام
تکرار می شود.
چشم های پیرزن را جایی دیده بودم
میان جام سرخوشی پلیدان
که لبریز خون بی گناهان بود
و سرود نوشانوش
که سرهای پاک آزادگان را
در دست هایی ناپاک
فریاد می زد…
چشم های پیرزن را جایی دیده بودم
در نابرابر جایی
که از آتش سوزان
حتی
سیاوش و ابراهیم را
گریزی نیست!…
چشم های پیرزن را جایی دیده بودم
در پیچاپیچ راهی
با پژواک آوایی
در بامدادان دو کوه :
…
#فریبا_نوری
سال 1393( از مجموعه خون ، راه ، عشق) با اندکی تغییر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):