🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نافله آه و زاری ام

(ثبت: 210859) خرداد 27, 1398 

ای بهترین بهانه ی چشم انتظاری ام
زیباترین ترانه ی هر بی قراری ام

گاهی که یاد چهره ی ماه تو میکنم
صد آسمان ستاره ز امیدواری ام

پا نِه به روی دیده ی من تا ببینم ات
مرهم بزخم سینه اگر میگذاری ام

باید برای نرگس چشمت دعا کنم
در لا به لای زمزمه ی غمگساری ام

تو دُرد جام خمره ی عشق و حقیقتی
با آیه های نافله ی آه و زاری ام

آتش بزن به خرمن جانم ز غمزه ای
در امتداد خلوت شب زنده داری ام

دست اجل چو فرصت فردا نمیدهد
پا بندِ عمر کوتهی از شرمساری ام

معصومی از مسیر عبوری که میروی
آخر به دست جان جهان میسپاری ام

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. امیر جلالی

    خرداد 27, 1398

    دست اجل چو فرصت فردا نمیدهد
    پا بندِ عمر کوتهی از شرمساری ام
    بسیار زیبا بود و بی نهایت خوش حس… درود بر شما

  2. ولی اله بایبوردی

    خرداد 27, 1398

    پا نِه به روی دیده ی من تا ببینم ات
    مرهم بزخم سینه اگر میگذاری ام

    سلام و درود آقای معصومی عزیز

    دیدگاهتان زیباست….

    دستمریزاد

    🌸🌺🌷🌸🌺

  3. عظیمه ایرانپور

    خرداد 27, 1398

    درود بر شما
    خیلی زیباست
    بخصوص دو بیت اول🍃👏

  4. طارق خراسانی

    خرداد 27, 1398

    سلام و درود

    غزل زیبا و موفقی ست
    دلمریزاد

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا