🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نخستین شعرنو عروضی به انگلیسی

(ثبت: 5574) اسفند 3, 1396 

(ترجمه از: سرکار خانم طاهره حسین زاده-کوهواره:
پسر یک ترانه را آواز خواند
یک پسر یک آهنگ با روح خواند ؛ نه زبان
باز هم
دوباره و دوباره
با یک درد آتشین
یک پسر جوان، یک پسر جوان، یک جوان …
“بله، من می دانم که من فقیر هستم، من و پدرم
من و مادر من ؛ من و دوستانم.…”
این آهنگ بیشتر از (ظرفیت)ست به عنوان یک گریه ی ملال آور بر پسر کوچک و خُرد
آتش زیبایی شادی را گسترش داد
یک بچه گربه از آن قطب شهر
مرتبط با مالک کارخانه
احتمالا انسان بیشتر از ما است
ای پسر جوان! لطفا به من گوش کن عزیزم عزیزم …
نکته ی جالب اینجاست که شما نباید … نباید …
بچه گربه؟ وای نه! بچه گربه هرگز مثل یک پسر نیست؛ اما کمی …
اما کمی، کمی …؛ اما شما نباید گریه کنید.
وای نه! تو پسر خوبی هستی ترک
پسر آن را به حال خود رها کرد
و تبدیل به غم و اندوه شد
چه جسورانه من غم و اندوه را دیدم
ای وجدان! اگر می توانید آهنگ را بخاطر داشته باشید،
به یاد داشته باشید
سپس آن را گسترش دهید
برای تبدیل شدن به یک بهار؛
برای آمرزش جهان
برای دادن یک زندگی بهتر به هر نگاه؛ برای تماشای
حقوق چشم
حقوق قلب ها
در واقع ؛ منبع هنر
برای تماشا و لمس کردن و تازه کردن حس
برای کمک به احساس داشتن افکار دوست داشتنی
این قدرت است برای زندگانی با هم
برای دوست داشتن یکدیگر
برای دوست داشتن و دوست داشتن و دوست داشتن یکدیگر
برای دوست داشتن یکدیگر
دیگر خیلی سرد نیست
سپس خیلی گرم نیست خیلی سرد
زندگی بهتر از طلا است
برای تبدیل شدن به بهار ؛ جهان را ببخش)

نخستین نمونه های شعر عروضی در انگلیسی ( از این سراینده)

نخستین شعر نو نیمایی به زبان انگلیسی

       A boy sang a song |

       A boy sang a song with the soul; not the tongue|

        Again | Again and again| With a fiery pain |

        A young boy, A young boy, A young … |

        “ Yeah, I know that I’m poor, me and my father |

        Me and my mother | Me and my friends.…”

        The song was over | As a dull crying blandished the boy |

         The fire beautifully spread the joy |

          A kitty from  that pole of the city |

          Related to the owner of factories |

           Probably is more human than us |

           The young boy! please | To me listen oh my dear! |

            Kno(w) that you shouldn’t, you mustn’t …. |

             The kitty? oh no! | The kitty’ s never like a boy; but a bit … |

              But a bit , a bit …; But you shouldn’ t cry |

               Oh no! You’ re a good boy; Quit |

                The boy gave it up and became a grief |

                 What a pitty I was watching the grief |

                  Oh conscience!  Remember the song if you can |

                   Then spread it out |

                   To become a spring; to forgive the world |

                   To give a better life to each look; To watch |

                   The rights of the eyes | The rights of the hearts |

                   That are actually | The source of the arts |

                   To watch and to touch and to refresh the sense |

                   To help the feeling of having lovely thoughts |

                   That is the power | To live together | To like each other |

                   To like and to like and to like each other |

                   To love each other | Then it’ s not too cold |

                   Then it’ s not too hot  not  too cold |

                   The life be better than the gold |

                   To become spring; to forgive the world. ||   

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

نظرها 13 
  1. مينا امينی

    اسفند 4, 1396

    مانا باشید و موفق

  2. مهدی رفوگر

    اسفند 9, 1396

    سلام

    از آنجایی که زبان انگلیسی را کمی آموزش دیده ام ….. برای مقابله ترجمه و اصل شعر به google translate

    مراجعه کردم … 90 درصد از ترجمه شما همان متنی بود که این صفحه وب نمایش می داد …. برایم بسیار جالب بود …

    همچنین از هم گسیختگی متن اصلی که در ترجمه پرواضح می شود ….

    فقط یک سوال چگونه شما سبکی را که در زبان پارسی و برای این زبان طرح زده شده است به زبانی دیگر پیوند داده اید ؟؟؟؟؟

    سال هاست که بسیاری در ایران به اصطلاح سعی میکنند هایکو بنویسند …. در حالی که به جرات میگویم هایکو ژاپنی و هایکو ایران فرسنگ ها فاصله دارند …. حال شما سبک ایرانی را انگلیسی میسرایید ….

    پیروز و تندرست باشید

    • محمدعلی رضاپور

      اسفند 10, 1396

      سلام به شما فرهیخته ی گرامی

      در جوابتان لازم است عرض کنم که:

      1- ترجمه از این جانب نیست و مترجم هم خودش اعتراف به این قضیه دارد و این جانب به احترام مترجمی که با شوقی برای کارم وقت گذاشت، ترجمه اش را ذکر کردم و حتی آن را قبل از شعر خودم قرار دادم.

      2- ضعف ترجمه حتما به معنای ضعف شعر نیست. این شعر را جاهای دیگری هم ارایه داده و با استقبال مواجه شده ام.

      3- حتی در صورت ضعف شعر، ما به بی راهه نرفته ایم چراکه اولین ها ممکن است بهترین ها نباشند اما راهی برای دیگران باز می کنند همان طور که همدیار گرامی ما جناب نیما یوشیج، راه شعر نو را باز کرد اما خودش بهترین شاعر در سرایش شعر نو نبود.

      • مهدی رفوگر

        اسفند 12, 1396

        سلام

        جالب است که شما به جای آنکه ضعف ها را بر طرف کرده و کاری زیباتر منتشر کنید پافشاری بر آنچه منتشر شده ؛ می نمایید ….

        سوالی برای من پیش آمده است ….شما که تا این حد به زبان انگلیسی تسلط دارید که می خواهید قواعد عروضی عربی را در آن بگنجانید …. چطور خود ترجمه زیباتر ارائه ندادید …. قبول کنید صفحه ترجمه گوگل متون پیشرفته مانند ادبیات شکسپیر را نمیتواند ترجمه کند …چرا که یک ترجمه دم دستی و ماشینی است …. پس به سادگی میتوان گفت شعر شما هم چنان محکم نبوده است …. پس باید ابتدا خود را قوی کرده و سپس پای به میدان بگذارید ….

        حساب شادروان نیما هم از حساب دیگران جداست از تمام پیروان او چند تن ماندنی و نام آور تاریخ شدند که به سبک و سیاق خود دست رنج شادروان نیما را به گونه ای تحول بخشیدند ….

        دیگر اینکه اگر شما توانستید یک شعر با قواعد همان جناب نیما بگوییدمن  دیگر سخنی نخواهم گفت … …..

        • محمدعلی رضاپور

          اسفند 12, 1396

          این جانب، تعداد قابل توجهی شعرنیمایی هم دارم که برخی از آنها را منتشر کرده ام.

          ضمنا: بله، حساب جناب نیما از دیگران جداست اما خود او هم در زمان حیاتش (تا به امروز)، مخالفان فراوان داشته است. انسان ها بعد از مرگشان عزیزتر می شوند.

        • محمدعلی رضاپور

          اسفند 12, 1396

          چرا که یک ترجمه دم دستی و ماشینی است …. پس به سادگی میتوان گفت شعر شما هم چنان محکم نبوده است …. پس باید ابتدا خود را قوی کرده و سپس پای به میدان بگذارید ….

    • محمدعلی رضاپور

      اسفند 10, 1396

      4- ادبیات زبان ها ضمن تفاوت هایی که با هم دارند، اشتراکاتی هم دارند و این اشتراکات هم قابل افزایش اند. ما قبلا در کتاب سفیرشعرفارسی، این مطلب را شرح داده ایم و مثلا گفته ایم که زبان هایی مثل فارسی، عربی و ترکی که هرکدام دارای خانواده ی زبانی جداگانه ای هستند، شعرعروضی را بخوبی بازتاب داده اند و شعرانگلیسی هم اگر در معرض عروض قرارمی گرفت، ازآن بی بهره نمی ماند.

      5- سپاس از بزرگواری شما

      • مهدی رفوگر

        اسفند 12, 1396

        سلام

        شما نمیتوانید ادبیات یک کشور را زیر سوال ببرید که اگر فلان عروض را پیدا میکرد چنین و چنان می شد …. شادروان نیما تلاش کرد تا ما را از عروض عربی نجات دهد …. کمی بلند نظر باشید و اقرار کنید در زمانیکه ادبیات و فرهنگ عرب سراپای خاک ما را گرفته بود گروهی از مردان نام آور با کپی و تحقیق در عروض عربی زبان پارسی را به ادبیات حکومتی نزدیک و سپس جایگزین کردند …..

        واژگان پارسی را زنده یا تکمیل و ساختند …..

        از تلاش شما خوشحالم ولی واسفا در دورانی که ادبیات ایران زمین به دست جوانان این مرزو بوم در حال به فنا رفتن است چطور شما به یاد تغییرات اسلوب و عروض در شعر زبان انگلیسی افتاده اید …

        شما اگر به این خوبی زبان انگلیسی را می شناسید چرا در پی ترجمه های خوب از شاعران آن دیار نیستید و لشکر کشیده و به دنبال فتح هستید …

        چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است

        • محمدعلی رضاپور

          اسفند 12, 1396

          سلام

          1- شعر عروضی را نباید با شعرعربی، اشتباه گرفت. شعر فارسی هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ اوزان عروضی، پیشرفته تر از شعر عربی است.

          2- شعر نیمایی با سپیدنویسی، تفاوت دارد. شعر نیمایی هم عروضی است اما طول عروضی مصراع ها در آن بلند و کوتاه می شود.

          3- نوآوری، بالاتر از ترجمه است (البته به شرط دارا بودن ویژگی های لازم خود).

          موفق باشید

          • محمدعلی رضاپور

            اسفند 12, 1396

            … هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت اوزان عروضی….

        • محمدعلی رضاپور

          اسفند 12, 1396

          در دورانی که ادبیات ایران زمین به دست جوانان این مرزو بوم در حال به فنا رفتن است چطور شما به یاد تغییرات اسلوب و عروض در شعر زبان انگلیسی افتاده اید …

          جواب: 1- این جناب، چندین مجموعه ی ادبی به زبان فارسی (در شیوه ها و قالب ها و حتی موضوعات مختلف) نگاشته ام که برخی از آنها به چاپ رسیده، برخی در شُرُف چاپ و برخی فعلا ناتمام هستند.

          2- بی شک، همان طور که خودم هم تأکید کردم، با این شیوه، ما فرهنگ شعر فارسی و حتی شرقی را به جهان صادر

          می کنیم.

          نوآوری و ارزش فرهنگی این کار، با چند ترجمه ی ساده، برابری می کند؟!

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا