🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 «نیمی از روسری زن فمینیسم نیست»

(ثبت: 252879) آبان 19, 1401 

 

دست
و پا می زنم
پا به پای مردم در خیابان های سفیدِ دانمارک
و در کوچه های سیاه، آفریقایی می دَوَم
دست ها
یک خاطره ای غم انگیزند
وقتی در جنگ جهانی دست در دست هم می گذارند
و دیوارها را
در میانِ کلمات آوار می کنند
دست ها اخلاقی رادیکال و فاشیستی دارند
آ نگاه که هر روز
در میدانِ لنینگراد برای عموم دست بلند می کنند
و در میدان انقلاب
چه ها را به چه گوارا نمی گویند
پا
و دست می زنم
برای نویسنده ای که زندگی
هر روز جایزه ی نوبلِ فقر را
با دودست به او تقدیم می کند
دست می زنم
پا و دست می زنم
برای جنابِ نان که در دستانِ دیگر به دست نمی آید
دست می زنم
به کتاب های خودم که شاید
کسی از دور دست یکی را خوانده باشد
یکی را که در کتاب اش
با دو متن مواجه می شوی
نخست متنی که آن را فهم می کنی
اما درک نمی کنی
و دیگر
متنی است که آن را درک می کنی اما فهم نمی کنی
همیشه کلمه ی زشت کلمه ی زیبا را می فهمد
اما کلمه ی زیبا، زشت را درک نمی کند
نقاش ها ذهنیتی آرمانی دارند
و همیشه رنگ، سایه، و نور
در نقاشی یِشان یکسان عمل نمی کند
نقاش ها
بر زیباترین آدم ها رنگ می پاشند
نور و سایه می دهند
و فقر
زیباترین نقاشِ تاریخ است
او نقاشی است که همه ی نقاش ها را نقاشی می کند!
نژادهای برتر را آفریقایی می کشد
سیاه
رنگ مردم جهان نیست
و همیشه هر سفیدی زن نیست
فقر
زشت ترین نقاشی است که آدم ها را سیاه می کشد!
همه ی مشکی ها سیاه نیستند
همه ی قرمزها خون نیستند
همه ی حرکت ها جریان نیستند
اما همه ی زیبایی ها زشت اند
و هر آزادی، پرواز نیست
وقتی نقاشِ زندگی فقر است!؟

شعر از: عابدین پاپی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. جواد مهدی پور

    آبان 19, 1401

    درود بر شما جناب پاپی گرامی💐🙏👏👏👏

  2. زهرا آهن

    آبان 19, 1401

    درود بر شما

    قلمتان نویسا

    شاد و پیروز باشید🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا