همراه پدر

از راه خميني(ره)،كس اگر راه ديگر رفت

عمرش به ضلالت4بگذشت و به هدر رفت

گفتـار خميني (ره) كه بُوَد همره قرآن

هر كس ره ديگر برود ،سوي سقر رفت

از نسل پيامبر(ص) ، پسري بود خميني(ره)

نگذاشت كه گفتار پيامبر(ص)به هدر رفت

صد شكر كه پامال نـشد حرف پيامبر(ص)

از نسل پيامبر(ص) پسر همراه پدر رفت

اي نور دو چشمم پسر ، همراه پدر باش

راه تو همان است ،كه آن نيك پدر رفت

گر مادر گيتي ، پسري چون تو نـزاييد

تقصير از آن بود، كه بي راه و گذر رفت

آن بهتـري راه بشـر ، هر كه نـدانست

آن غير بشـر بـود و در راه بَتـَر1 رفت

بس خون جوانان وطن ريخت در اين خاك

اين خاك مقامش ، به فراتر زِ گُهر رفت

مادر زِ فراق2 پسـرش ، گريه نمي كرد

پنداشت جوانش ،به ره سـود سـفر رفت

اين خاك كه سرخي بِـزَد از خون شهيدان

مادر دل پُـر خون، به سر قبـر پسر رفت

آن قامت پُـر خون شهيـدان ، چـو بديدم

اشكم زِ بصر ريخت و آهـم به جگر رفت

نازم به جواني ، كه به جنگيدن دشمـن

با نيروي بازو و سر و دست و كمر رفت

همچـون بچه شيـران ، دليـران هنرمنـد

با همّت و با صـولت3 شيرانه ي نـر رفت

باريـد اگـر تيـر بلا ، جانـب ميهـن

انـدر دَم آن تيـر بلا ، مثل سپـر رفت

نوبخت جوانـي ،كه ره عيش چنان ديد

شوقش به همان عيش جنان بود و بسر رفت

بـر پـاس و نگهبانـي ، فرمـان خداونـد

بر شوق شهادت، سوي درياي خطر رفت

در صحنـه ي پيكار ، دليرانـه بـجنگيد

تا حمله شروع شد،همه ي شام وسحر رفت

افتـاد چو چشمم ، به سر و دست شهيدان

اندر غم آنهاس ،كه اشكم زِ بصر4 رفت

نخل قَـدِ سَروش ، اگر افتاد در اين خاك

بيهوده نمي باشـد ، نخلـش به ثمـر5 رفت

راه بشريـت كه ، به فرمان خداي است

فـرمان خـدا هر كه بـرد ، راه بشـر رفت

گر بي هنران ، طعنه زدنـدش ، نـهراسيد

جوياي هنر بود ، كه در بحـر هنـر رفت

فرمان خدا هر كه نـبرده است و نـفهميد

گوساله ي گاو آمد وچون كره ي خر رفت

گـر بي هنري را ، به حكومت بـگماريد

بايد به ره بيهوده و بي حـد و مـَر6 رفت

سبزس شجـر طيبـه امروز در ايـران

جاويـد شود، هركه بر اين سبز شجر رفت

شاه محمد سلجوقي از آن ، بي هنران بود

ترسيد زِ چنگيز و فراري شد و در رفت

ايران به دَم ، دشمن خونخوار رها كرد

كز تخت سمرقند ،به درياي خزر رفت

كي بي هنران ، امـر خدا را كنـن اجرا

گر مملكت و ملتشان ، رو به ضرر رفت

راهي زِ شهادت، حسن امروز در اجراست

بايد كه همان راه ،بر آن شوق و ظفر رفت

٭٭٭

4-گمراهي

1- بدتر 2- دوري- جدايي 3- هيبت ، حمله 4- چشم 5- ميوه و بار 6- كناره و حساب و شماره