🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 هُم نشینِ جور

(ثبت: 5282) دی 15, 1396 
هُم نشینِ جور

نِمَم چطور بِشارِم،مه بَنومی ای ننگَه

بَنومی دل مه چوچیا،که دِلِ تو دَربَنَه

دل تو بیه تَوَر مه،دِل مه عه جور تویل تری

دل مه بیه کو زخال،شونِ دلم ها حرّی

حَرُم اگر خوشم بو،مه هومنشین جورم

وُژِم یکی درد هزار،مر خوشی بایه قورم

آگری ها دامونم،ملکِ دلم گرتیه ور

ایگل مگر هم خدا،وژ بای بوه کوراکر

کُل گیونم هتیه دنگ،عه چنگ ای کل خیاله

هرکی نزونی موشی،ای دته بی هماله

معنی؛

نمیدونم چطور باید ننگ این اشتباه و بپوشونم،آبروی دلم رفت و دل تو عین خیالش نیست…

دل تو مثل یه تبر و دل من مثل یه شاخه ی تازه و سبز،دلم مثل کوهی از زغال سیاه شده{کنایه از نهایت بخت برگشتگی،اصطلاحی در زبان لکی}چوپان دلم به گِل نشست

حراممباد اگر لحظه ای خوش بودم،چرا که من همنشین غم و یاس و ناراحتی هستم

خودم یک نفر ولی غمم بی نهایت،مگر این که خوشی را در گور لمس کنم

آتشی در بَر دارم که همه ی دلم را در بر گرفته،و این بار فقط خداست که می تواند آن را خاموش کند

همه ی وجودم از این غم و رنج ها به ستوه آمده،و هرکه از دور بنگرد گمان می کند دختری بی خیال هستم که دل رقیبان شاد می کند…

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. درود بر شما و تعهد قلمتان 

    • درودت مهر بانوی عزیز

      سپاسگزارم 

      زنده باشی به عشق

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا