🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 والیا خیمه عاشق به سماوات بری

(ثبت: 211363) تیر 18, 1398 

جگرم سوخت ز بد عهدی خونین جگران
چه کنم نیست خماری که خورم با دگران

من که سر بسته بگویم سر و سودای خیال
بیشتر رنج برم خسته راهم نگران

گر چه شیرین به من و دوست خیانت ها کرد
فاش سازم که مجاز است ره نوسفران

من به یک تیشه قناعت کنم و او مقتول
من به دست خودم و اوست به دست پسران

قاتل عشق حقیقت شنوی او باشد
عاملان را بکُشم کُشته عشقند سران

عشق در جامعه ما رنگ حیایی نبود
ساده تر گشته ره عشق به نوشین روان

والیا خیمه عاشق به سماوات بری
چون ببینی همه افتاده و کوته نظران

ولی اله بایبوردی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. محمدعلی رضاپور

    تیر 18, 1398

    درود فراوان بر شما جناب بایبوردی گرانقدر🌹🌹🌹
    هر چه فرسته هایتان تازه تر می شوند، قدرت ادبی شان برجسته تر می شود. سپاس

    • سلام استاد رضاپور ارجمند

      سپاس از همراهی تان ….

      💐🌿🍃💐

نظرها
  1. مسیحا

    تیر 18, 1398

    سلام چقدر عارفانه عاشقانه جانسوزی واقعا احسنت استاد عالییییییییییییییییییی

  2. سلام استاد بزرگوارم جناب بایبوردی عزیز

    دلنشین است

    زیرا دل سرورده است

    عالی و پر معنی
    درود برشما
    🌺🌺🌺

    • سلام استاد ارجمند جناب رضائی گرامی

      سپاس از همراهی تان …

      شادکام باشید به مهر🌸

      💐🌺💐

  3. طارق خراسانی

    تیر 19, 1398

    سلام و درود

    اثری زیبا و پر از درد

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿

    • سلامی چو بوی بهار به استاد ارجمند جناب خراسانی والامهر

      سپاس از همراهی تان …

      دردی که درمانش با ذکر ، تسکین می یابد .

      شادکام باشید .

      💐💐🌸💐💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا