🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سر یاری ندارد با من آن یار
به چشمانش گرفتارم، گرفتار
چه خواهد تا بریزم زیر پایش؟
فقط از او اشاره از من آن کار
نگو دل بر کنم از او، نباشد
همه روزم شود خود تیره و تار
چرا در پرده؟ می خواهی به انظار
به عشق او کنم اقرار، اقرار؟
ز کندوی لبانش شهدِ گل را
نه کم ، خواهم از آن بسیار، بسیار
وجودش دور از غم، یارب او را
برای این دل عاشق نگهدار
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
آذر 22, 1399
سلام و درود🌺🌺🌺
پاسخ
آذر 22, 1399
سلام
سپاس از حضور بهاری تان
در پناه خدا 🙏❤️🙏
پاسخ
آذر 22, 1399
درود استاد گرامی🌺
پاسخ
آذر 22, 1399
سلام و درود
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا
🌿🙏❤️🙏🌿
پاسخ
آذر 22, 1399
سلام و درود
👏🌹👏🌹👏🌹👏
بسیار زیباست
پاسخ
آذر 23, 1399
سپاس استاد عزیزم
فدای شما طارق🌹🙏
پاسخ
آذر 23, 1399
وجودش دور از غم
یارب اورا
برای این دل عاشق نگهدار
سلاام باباطارق
عاالی بود
👏👏👏
هم شعر هم اجرا
👏👏👏
قلمتان رقصان
شاد باشید در پناه حق
پاسخ
بستن فرم