🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 وصال ناتمام

(ثبت: 266980) دی 22, 1402 

 

دوش از شوقش ز دل یک کاروان از ره رسید
لشگر اشکم پیاده ناگهان از ره رسید

خیمه ی آهم چو شد بر پا به دشت دامنم،
بهر استقبال از او، سربازِ جان از ره رسید

نام او بردم به لب، ناگه زبانم گُر گرفت
داغ کردم، سوختم، آتشفشان از ره رسید

جرعه جرعه، جامِ جان از شوق او لبریز شد
بافه بافه نور تا از آسمان از ره رسید

با ستاره های چشمانم نگاهش دوختم
ناگهان یک آسمان پُرکهکشان از ره رسید

من به چشم خویش دیدم عشق باریدن گرفت
بی تکلّف، صاف و ساده، مهربان از ره رسید

خواستم تا بوسه ای از او بگیرم، عشق گفت:
صبح نامَحرم ببین، لشگر کشان از ره رسید!

**************************************

برگزیده از کتاب مجموعه شعر«پایان نامه ی دل»سروده ی

قاسم یوسفی «ذوالفتون»

 

 

 

نظرها
  1. فریبا نوری

    دی 22, 1402

    من به چشم خویش دیدم عشق باریدن گرفت
    بی تکلّف، صاف و ساده، مهربان از ره رسید

    درود💐🌿💐

    • دی 22, 1402

      سپاس سرکار خانم نوری هنرمندگرامی درود بر نگاه هنرمندتان 🌷🌿🌷🙏

  2. درود بر شما بسیار زیبا
    سروده اید.
    👏🌺👏🌸🌺

    • دی 22, 1402

      سپاس بر شما سرکارخانم خیاط پیشه بالاتر از هنر شعری ،هنر زیبانگری شما بزرگواران است درودتان 🌷🌿🌷🙏👏

  3. طارق خراسانی

    دی 22, 1402

    جرعه جرعه، جامِ جان از شوق او لبریز شد
    بافه بافه نور تا از آسمان از ره رسید

    .
    .

    من به چشم خویش دیدم عشق باریدن گرفت
    بی تکلّف، صاف و ساده، مهربان از ره رسید

    سلام درود

    بسیار زیباست

    در پناه خدا 🌱❤️❤️❤️🌱

    • دی 22, 1402

      سلام و درود یار خراسانی عزیز و بزرگوار نوش نگاه زیبا پسندتتان ❤️🌿🌹🌹🌹🌿🙏

  4. درود بر شما
    با آرزوی توفیق الهی
    قلمتان نویسا 🌹🌹

    • دی 23, 1402

      سلام و درود سید جان خداوند شمارا حافظ باشد سپاستان🌷🌿🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا