🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ویرانی

(ثبت: 1915) تیر 16, 1395 

 

هر آن کس جز تو تصویری به قاب دل نمی بیند

ندیدن جز تو را آن قدرها مشکل نمی بیند

به زهرش میهمان کن خنده وقتی بر لبت باشد

که عاشق در پس دلجویی ات قاتل نمی بیند

چه مهتابی به پا کردی که شب در حیرت رویت

به هر چشمی ببیند ماه را کامل نمی بیند

گذشتی مثل عطر تند تاکستانی از این خاک

که بعد از آن زمین دیگر به خود عاقل نمی بیند

جنون با عشق همدست است در توفان ویرانی

که در ویرانگری کس این دو را کاهل نمی بیند

پس از توفان چه سودی ساحل این کشتی ویران را

به جز در گل نشستن خیری از ساحل نمی بیند

گذار چشمت از بس دیر می افتد به سویم که

دلم را پیش پا جز مرغکی بسمل نمی بیند

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    تیر 17, 1395

    هر آن کس جز تو تصویری به قاب دل نمی بیند

    ندیدن جز تو را آن قدرها مشکل نمی بیند

    به زهرش میهمان کن خنده وقتی بر لبت باشد

    که عاشق در پس دلجویی ات قاتل نمی بیند

    سلام و خیر مقدم ………………………………………………………………

    در پناه خدا

  2. مينا امينی

    تیر 17, 1395

    درودها مهربانو 

    خوش آمدبد به جمع شعر پاکی ها

  3. علیرضا حکیم

    تیر 17, 1395

    چه مهتابی به پا کردی که شب در حیرت رویت

    به هر چشمی ببیند ماه را کامل نمی بیند

    درودها بانوی گرامی

    غزلی شیرین را از شما نوشیدم

    موفق باشید

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا