🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شوق

(ثبت: 256169) بهمن 23, 1401 

 

بال شد، پر زد و از پنجره ها بیرون رفت
مثل سار از قفس سمت تو وا بیرون رفت

سینه اش تنگ شد از حبس نفس با شوقت
نفسی بود که با شوق هوا بیرون رفت

سمت دیدار تو با پای خود آمد هر چند
غم تو زد به سرش بی سر و پا بیرون رفت

در شب تیره ندید از سحری رنگ و خودش
روح صبحی شد و از رخت عزا بیرون رفت

قایق انداخت به دریای الست تو ولی
غرقه در بهت و پر از چون و چرا بیرون رفت

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربست و از آن گود بلا بیرون رفت

 

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    بهمن 23, 1401

    سلام و درود

    بسیار عالی

    ذهنم را خیلی مشغول خود کرد و همین امر باعث شد به نکته ای زیبا پی ببرم

    بال شد، پر زد و از پنجره ها بیرون رفت
    مثل سار از قفس سمت تو وا بیرون رفت
    کی، چه چیزی؟ تا بیت قبل از آخر همینطور است دنبال مجهول بودم و در بیت آخر دیدم چه زیبا در سروده معرفی کرده اید :

    /دلم/ از وحشت زندان سکندر بگرفت
    رخت بربست و از آن گود بلا بیرون رفت

    آفرین

    در پناه خدا 🌱🌷👌👌👌👌👌🌷🌱

  2. مهرداد مانا

    بهمن 23, 1401

    سلام
    اتفاقا منم مثل بابا طارق دقیقا همان سوال برام پیش آمد و همان پاسخ را دریافتم
    تضمین مصرع آن هم از حافظ کاری ست که از من یکی بر نمی آید . شما به نظرم زیبا و غافلگیرانه انجام داده اید . آفرین

  3. رسول علی محمدی

    بهمن 24, 1401

    سلام و درودها
    زیبا بود و دلنشین
    مانا و توانا باشید🙏🌹

  4. غلامحسین جمعی

    بهمن 24, 1401

    درودو سپاس بر شاعر با ذوقو تیز اندیش

    دستمریزاد زیبا و دوست داشتنی است و نتیجه گیری خوبی هم داشت

    🙏🙏🙏🙏🙏

  5. سیدمحمدرضا لاهيجی

    اسفند 15, 1401

    سلام
    درود زیباست خانم روزبهانی، فقط این چند نکته مورد سلیقه بنده نبود!

    ۱_اول (تو) که ۴ بار تکرار شده و بیشتر نقش پرکنندگی وزن را ایفا کرده تا ضمیر

    ۲_ “وا بیرون کرد” را حداقل بنده متوجه نشدم یعنی چی

    ۳_ مصراع دلم از وحشت…
    داخل گیومه قرار می گرفت به رستگاری نزدیکتر بود!

    • زینب روزبهانی فر

      اسفند 15, 1401

      سلام
      درباره تکرار تو تا حدی با شما موافقم، خوب بالاخره من استاد مسلم ادبیات نیستم و از این دست لغزش ها زیاد دارم. البته تکرار این کلمه خاص ممکن است چندان هم لغزش نباشد چون مثلا حافظ در یک شعر هشت بیتی «بی مهر رخت روز مرا نور نمانده» نه بار کلمه تو را تکرار کرده و چهار بار تکرار در شش بیت ممکن است چندان هم به چشم نیاید.
      درباره مشکل دوم باید یک ویرگول بین کلمه وا و بیرون رفت می گذاشتم که فراموش کرده ام و «وا» تلفظ محاوره ای باز است و بیت یعنی از قفسی که درش به سمت تو باز بود بیرون رفت
      اما مصرع حافظ فکر می کنم آن قدر مشهور هست که غالب ادب دوستان قادر به تشخیص آن هستند اما بله! بهتر بود آن را در گیومه می گذاشتم

      • سیدمحمدرضا لاهيجی

        اسفند 16, 1401

        سلام و درود

        عرض حقیر نقد نبود بزرگوار التفات بفرمایید
        نوشتم مورد سلیقه بنده نیست

        در مورد عرض دوم با عرض معذرت می دانم معنای وا را، در مصراع به نظر حقیر جایگاهی ندارد

        “مثل سار از قفس سمت تو وا بیرون رفت”

        و اینجا بعید می دانم وا ، باز به معنای دوباره معنا شود، وا به معنای باز است باز شدن= وا شدن است نه به معنای باز= دوباره

        رضا در را باز کن
        رضا در را وا کن

        نکته سوم هم اشتهار یک مصراع از ما سلب تکلیف نمی کند

        اما دو نکته اول و سوم بیان شده از حقیر سلیقه است که شاید با سلیقه سرکارعالی جور نباشد
        حقیر خود نوشته هایی دارم که ده ها تو و من در آن آورده شده اما چون مدیون کلامی از استاد وندادیانم که فرمودند تا آنجا که می شود از ضمیر من و تو و های جمع استفاده نکن نشر نمیدم تا اگر خدا بخواهد ویرایش شود اما جای اشکال نیست و سلیقه است!

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا