🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
همیشه ی مرا
“فصلی ”
قفل قیصر می کرد… ،پاییزان
با هزاران چکمه ی سرخ و زرد
برگ می ریخت و بر
شاخ و شاخه می شکست…
بلند بالای بازی نفس را
محاصره
لگد مال می کرد…
حتی چشم
مژگان را
طرح قفس می زد…
امااز مرموز نگاه
زیر پوست عریانیها
جوانه به بام تماشا سر می زد…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم