🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پناه

(ثبت: 234100) آذر 12, 1399 
پناه

 

تو حریری به تنِ شام سیاهم بودی
بارشی روی پلیدیِ گناهم بودی

تن عریان زمین، لرزه ی روی گسلم
گاهِ لرزیدنم آرام نگاهم بودی

همه با نام تو فتوای بلندی دادند
نامه ی آگهی و پیکِ پگاهم بودی

دامها صورتکِ آدمکِ عشق زدند
تو همان دام رهایی سر راهم بودی

دلِ خشتی که سرشتی، بَدَل از قلب زدند
تو عقیق یمن و مِهرِ گیاهم بودی

وسط سینه ی ما سنگ خدا می کوبند
بشکن سنگ جفا را که گواهم بودی

بشر از تار خودش تور ستبری تابید
ماهیِ غرقِ در آبم تو پناهم بودی

 

 

 

 

نظرها 10 
  1. امیر اصلانی

    آذر 12, 1399

    درودها بانو سعیدی
    تو همان دام رهایی سر راهم بودی
    عالی نوشتید
    واج آرایی حرف “ت” در بیت آخر هم بسیار زیبا شده
    بشر از تار خودش تور ستبری تابید
    دستمریزاد شاعر
    💐💐💐💐💐💐💐

    • آذر 12, 1399

      سپاسگزارم جناب اصلانی عزیز بزرگوارید🙏🌹

  2. عظیمه ایرانپور

    آذر 12, 1399

    درود بر شما
    عالی بود
    لذت بردم🌺👏

    • آذر 12, 1399

      سپاس فراوان بانو ایرانپور عزیز لطف دارید🙏💐

  3. درود بزرگوار زیبا بودشادکام باشید
    شادکام باشید💐💐🌿🌿🍃🍃🙏🙏🌹🌹

    • آذر 12, 1399

      سپاس فراوان بزرگوار پایدار باشید🙏🌷

  4. طارق خراسانی

    آذر 12, 1399

    سلام و درود

    لذت بردم

    آفرین

    در پناه خدا 🌿👏👏👏🌿

    • آذر 12, 1399

      سپاسگزارم استاد بزرگوار برقرار باشید🙏💐

  5. مسعود آزادبخت

    مرداد 2, 1400

    درودتان
    زیبا بود
    باریکلا
    🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا