🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۹/۰۳/۱۹ |
| تعداد شعر: | 20 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۰/۰۴/۳۰ |
«پیشانی نوشت»
در درونم دختری تنها نِشِست
صلح جو و مهربان، نیکو سرشت
ساخت رویایی پر از شادی و عشق
نقش بر نقشی و خشتی روی خشت
مهردختی ماه رو و خنده رو
گویی بر وفق مرادش سرنوشت
وصف لبخندش همین یک جمله بود
دختری در ذهن دارد یک بهشت
درد در دنیای او بیگانه بود
کِشت زشتی؟ جز به زیبایی نکِشت
رنج، سختی، بغض ، طوفانی عمیق
آنچه بر او داد پیشانی نوشت
دور گردون زهر را بر او چشاند
تاب را از او گرفت آن دیو زشت
دخترک مرد و خیالاتش نمرد
خاطراتش را به حسرت ها سپرد
ف. م حسنی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
سلام زیباست اما چون فرمودید: چند نکته را عرض می‌کنم! ۱ ارکان‌بندی شعر را به صورتی پیش ببرید
سلام هشتم تیر ۱۴۰۳ یعنی چهار روز پیش این نفیسه را شما به اشتراک گذاشته و‌حقیر
دوست عزیز که با نام بی سواد تشریف آوردید درود بر شما. و بنده نیز چنان
