🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کاش میشد، یک نفر هم عشق را درمان کند
هر دل “داش آکلی” را، عاشق “مرجان” کند
تا قرق کردند شهرم را،،، عبور سایه ها
“قیصری” باید بیارد، همدل “فرمان” کند
عطر و بویش، نحسی هر سالمان را بشکند
هر زمین تشنه ای را، سیرش از باران کند
هیچ چوپانی، دروغ گلّهی خود را نگفت
جمله ترفندست، تا هر غارتی را، خان کند
تا که همدستان دزدان، کدخدا و خان شده
یک نفر باید نگهبانی از این دربان کند
آبرویی را بیارد،،،،،، شاه قزاقی دگر
جای این بیاعتباری، بر تن ایران کند
بوی نفرت از دل این خاک، دنیا را گرفت
کاش عطر افتخاری را، به این بیجان کند
بشکند آشوب این دلشورهی نامرد را
اعتقادی را از هر افتادگی، ایمان کند
آی شاعر! دلخوش از ابیات موزونت نباش
یک نفر، ای کاش جای شعر، فکر نان کند
✍️علی سلطانی نژاد
آبانماه ۱۳۹۸
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آبان 12, 1398
👏👏👏بسیار زیباست
پاسخ
بستن فرم