🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۲/۰۴/۱۲ |
| تعداد شعر: | 42 |
| تعداد مطالب: | 17 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۴ |
باغ احساس مرا آتش یک فاجعه سوخت
به همان لحظه که میخواست قلندر باشد
چون درخت تن وارسته ی من دوست نداشت……
که لباسش ، تنِ کبریتِ ستمگر باشد
سحرفهامی(آهو)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
سلام و عرض ادب به مانای مهربان با سپیدی روبه رو هستیم که می خواهد
عادل دانشی در امشب ستاره نام تو را داد می زند
درود مانای عزیز سپاس از نقد و حسن نظرت البته من خودم رو شاعر نمی
مانا جان این را از صمیم دلم می گویم بابا طارق فدای فرزند
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
تیر 14, 1402
زیبا و قابل تامل
شاعرانگی هایتان مستدام👏
پاسخ
تیر 23, 1402
درودها و سپاسمندم از شما بزرگوار
پاسخ
تیر 26, 1402
سلام سحرعزیز
عالی ست
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
تیر 27, 1402
عرض سلام دارم و از لطفتان سپاسگزارم گرانقدر🌹🙏🧡
پاسخ
بستن فرم