میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کودک فلسطینی …
صـدا ی گـریه می آید
کنار خــانه ای سوخته
نگــاه کــودکی زخمی
یه چهره زرد و پژمرده
نگـاهی نم نم بـارون
ببارد کنــج ویــــرانه
ستم از دشمن ظــالم
پر از دود است و توپخانه
نگــاهــی زل زده آوار
صدای بمب سنگین است
به ترس و وحشت دشمن
به کنجی زرد و غمگین است
یزیــدان زمـان را نیست
نبردی خــوب و مردانه
به خون آغشته شد هر جا
شهامت ، غـــزه ، جانانه
رعـایت گم شده در جنگ
به عهد و بند و صد نامه
نکرده است هیچ حیوانی
از این ظلمهـای بیگانه
یه عاشورای دیگر شد
به قتل کـودکی معصوم
ندارد خـانه ای در شهر
کنون تقدیری نا معلـوم
نـویسم تـا شــوم آرام
دلـــم دائـم پـر از درده
نیا مرزد خــدا آن کس
کنــد بر این ستم خنده
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مهر 21, 1402
درودتان
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌱
پاسخ
بستن فرم