🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گرگها و میش
در میان گرگها هستم چو میش
خسته ام از دست دنیا دست خویش
زخمها بر پیکرم افکنده اند
گشته دل از زخم آنها ریش ریش
مثل زالو خون من را میمکند
بر تنم چسبیده اند همچون سریش
سالها صبر و تحمل کرده ام
رنجها دیدم ز آنها کم و بیش
همچو عقربهای زیر فرشها
میزنند بر جسم من بسیار نیش
گرچه سربازی میان بازی ام
من در این بازی شده ام مات و کیش
صبر من سر میرسد روزی و من
میکشم بنیان آنها را به خیش
سروده اصغراسلامی مُشکنانی
ایمیل:www.asghareslamimoshkenani@yahoo
.com
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
خرداد 1, 1402
احسنت زیبا سروده اید
💐💐💐💐🌿🍃
پاسخ
خرداد 1, 1402
سلام و درود
احسنت
شعر خوبی است و با قدری ویرایش در وزن، بهتر هم می شود.
موفق باشید
پاسخ
بستن فرم