🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
*گلدان*
از “چِکْ چِکِ “باران دوباره پا شده گلدان
گُلْ عطسه کرد و گفت که:سرما شده گلدان
دیگر نباید گوشه ی این پنجره باشیم
هر ریشه ام در قلب پاکت جا شده گلدان
گلدان نگاهش را به سمت پنجره چرخاند
غرقند کشتی های او دریا شده گلدان
در وا شد و بر گونه اش یک قطره باران زد
از دیدنت این کور هم بینا شده گلدان
در کوچه ها دنبال گلدان گِلی گشته
گمگشته اش پیدا شده پیدا شده گلدان
از پشت شیشه می نویسد دوستت دارم
باران نمی داند عروسِ ما شده گلدان
عفت نظری
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
فروردین 26, 1395
درود بر شما
پاسخ
فروردین 26, 1395
سلام خانم نظری
زیباست
یاحق
پاسخ
فروردین 26, 1395
پاسخ
فروردین 26, 1395
سلام ابجی نازنینم
احسنت به قلم هنرمندت
بسیار زیبا بود
مرحبا آبجی خوب خودم
پاسخ
فروردین 26, 1395
از پشت شیشه می نویسد دوستت دارم
باران نمی داند عروسِ ما شده گلدان
سلام خانم نظری
مانند همیشه فاخر و زیباست
در پناه خدا
پاسخ
فروردین 26, 1395
سلام موفق باشی
پاسخ
فروردین 27, 1395
درود بانو
دستمریزاد
پاسخ
بستن فرم