![مینا یارعلی زاده](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/12/InShot_۲۰۲۲۱۲۰۳_۲۲۱۸۱۳۷۷۰-e1671441401637.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
“گلوله های سپید”
چه شعرها
که در گلویم گیر کرده است
دیوانی ست حنجره ام
سپید
مجموعه ای از ناگفته های جدید
پنجره بگشا
راه نفسم بند آمده است
ماشه را بچکان
تفنگ سپیدم
برای شکار مهیاست
کلمات را بگو
به ردیف شوند در قفای هم
رژه ای کوتاه دارم
من می میرم برای
رقص گلوله های سپید
بر گلوی ترد کاغذ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
شهریور 13, 1398
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
باسلام و درود خدمت شما
بهره مند شدم از شعر زیبای شما
زنده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 14, 1398
درود و سپاسگزارم از نظر و حضور ارزشمندتان گرانقدر مانا باشید به مهر🙏🙏💐
پاسخ
شهریور 13, 1398
رابطه و تقابل سپید با کاغذ و تصور سپید در قالب یک گلوله …برای من بسیار جالب بود. کاربرد گلوله و اینکه نویسنده خیلی خیلی اصرار دارد تا گلوله باران کند و تعجیل دارد برای تیرباران کاغذ با گلوله های سپید . نشان و خبر از حرف های بسیار بسیار فراوانی دارد که در سینه نویسنده روی هم انباشته شده … اما برای گفتن هیچ وقت نباید دچار تعجیل شد زیرا چه در سخن گفتن و چه در نوشتن ، قاتل گوینده و نویسنده یک چیز است و آن هم ” عجله ” است.عجله باعث توپق زدن می شود هم در کلام و هم در نگارش…حس من این است که باید با آنچه که در سینه و سر شما روی هم انباشته شده و مانند قفسی پر از پرنده دائم صدای بال بال زدنش را می شنوید کمی بیشتر مدارا کنید . یکدفعه مبادا که درب قفس را باز کنید چون واژه ها به هوای پریدن بال همدیگر را زخمی و شاید بشکنند.درود بر شما
پاسخ
شهریور 14, 1398
درود استادم سپاس از نظرات سودمندتان و به روی چشم تمام تلاشم را خواهم کرد برای رفع چنین عجولانه هایی… سرورم برای بهتر شدن این شعرم که صد درصد بی عیب نیست با کمال میل از همیاری ادیبانه تان استقبال میکنم🙏
سپاس های بسیار برای این همراهی و حضور ستودنی شما بزرگوارم
پایدار و سلامت و برقرار باشید به مهر💐💐💐
پاسخ
شهریور 13, 1398
رود برشما
و
دستمریزاد و 🌹🌹🌹🌹🍃🌹
پاسخ
شهریور 14, 1398
درود استاد رشنو گرانقدرم سپاس از لطف ، نظر و حضور ارزشمندتان، ماناباشید و پایدار 🙏💐💐💐
پاسخ
شهریور 13, 1398
سلام
بسیار عالی
و چقدر نقد زیبای امیر عزیزم به دل نشست
حرف هایش را بخاطر بسپاریم.
در پناه خدا
🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
شهریور 13, 1398
مثل تو کسی با دل من، جور نمی شد
کس جز تو خدای دل منصور نمیشد
دور از همهی فرضیههای دل و دینی
از عشق، کسی غیر تو، منظور نمیشد
میشدکه زمانرا بزمین دوخت کنارت
چشم تو اگر این همه مغرور نمی شد
سوگند به آن حال خرابی که کشیدم
چشم تو کمی از نظرم دور نمی شد
بعد از تو بهچشمان زیادی گذرم خورد
از عشق کسی بر دل من شور نمی شد
مهتاب تو،این شبزده را راه نشان داد
وقتی که کسی در دل من نور نمیشد
بیشکدلم ازجذبهیچشمان تو میگفت
عشقم ، اگر از مهد تو تا گور نمیشد
بشکن قرق روسری ات را، شه قزاق!
این دلبر جان، شامل دستور نمی شد
#علی_سلطانی_نژاد
پاسخ
شهریور 14, 1398
درود گرامی شاعر
سپاس از شعر زیبایتان
و ممنونم از حضورتان
مانا باشید🍃🌸🌸🌸
پاسخ
شهریور 14, 1398
درود استاد طارق مهربانم دقیقا جناب جلالی بسیار خوب و با توصیفاتی درخور نقدی سودمند نمودند و چشم ، از شما بزرگان درس می گیریم
مانا باشید و سلامت گرانقدر🙏🙏💐💐💐
پاسخ
شهریور 13, 1398
درود جانم
گفته ها رو تماما آقای جلالی گفتند/
❤️🌹
مانا باشی جانم و موفق ترین ❤️🌹
پاسخ
شهریور 14, 1398
درود و سپاس بانو امینی گل🌷
ممنونم ، بله دقیقا سپاس از جناب جلالی استاد گرانقدر و همه ی شما خوبان که لطف دارید
مانا باشی عزیز دلم بانوی دوست داشتنی دل و نگاه لطیفت بی گزند🍃🌼🌼🌼❤❤
پاسخ
شهریور 14, 1398
درود و سپاس بانو تمدن خواه نازنینم
گوارای نگاه پرمهرت عزیزم
بسیار ممنونم از نظر و حضور ارزشمندت🍃🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم