🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 گوهر امید

(ثبت: 263245) شهریور 9, 1402 

بسم الله الرحمن الرحیم

گوهر امید

سبز هرکس بود و زیباروی چون ماه
عمر رخسارش چو نرگس بود کوتاه

پیر گشت و چهره ی خوبش به گلشن
ناگهان شد همدم خاشاک خرمن

این زمان گشتم بسی بی قدر چون خس
هرگلی پندارد این ، باشد غلط بس

نام لاله شعرها کرده مزیّن
هرگلی را نیست این آوازه قطعا

در گمانم شوق لاله هست خوشتر
از مکدّر نرگسان نیک منظر

لاله را از داغ تنها یک نقاب است
اشک و آه نقش پردازان سراب است

لاله را باشد فقط زیبایی و فام؟
پس چرا صدها گل سرخ اند گمنام؟

حدّت رغبت چنین او را نماید
طبع بی مانند او زینسان برآید

زیب عالی شوق و نام و اعتبار است
حسن ظاهر همچو آن نی پایدار است

آسمان بینی پر از خوش منظر اختر
هیچ یک نبوَد چو کهنه شید مهتر

زاتش شوقش شده خورشید شهره
نیست نام آور چو رویش روی زهره

شوق خورشید است از جنس شفقت
ازپی بخشندگی و بذل نعمت

برده فرمان از خدا و گشته مشهود
این همه رنگ و جلا از نعمت و جود

زهره گر بی نور گردد نیست باکی
در دل آتش پرست (ارض) خاکی

اهل دانش کو ز ماه و نور داند
قدر نور شید در دَیجور داند

***

گرچه پیلی مورتن باشد نهان بس
بس نزیبد شکوه از روزی رسان ، بس

نی کند صیدش یکی ببر و یکی شیر
نی دهان رنگین کند از خون نخجیر

نی برد منت ز اربابان کویش
چون سگ بی خویشتن از نان و بویش

کو جمال شیشه رعنای سرمست؟
آنکه از دستی رها گردید و بشکست

آنکه گشت الماس او شد قانع از شوق
تیره گون هیئت نگشتش مانع از شوق

این چنین شربت کند زهر تعب ها
شوق بس شیرین تر از شهد طلب ها

***

شور شهد شوق درآید اگر هم
زاید آن بس اضطراب و شور و صد غم

شوق گر بگریزد از چنگ طلب ها
خونبهای زخم او باشد تعب ها

نیست راه قید و بندش چنگ و دندان
یا فگندن در یکی متروک زندان

بال آن طایر به تار صبر بربند
تانگردد مست یک گل وان شکرخند

تا نگردد بیش مست بوی آن گل
تا نگردد پای بست موی سنبل

تا نرنجد خاطرش از درد و تشویش
چون وزد باد خزانی از پس و پیش

***

آن کسی کو طایران را تارها بست
نا امید از دانه خود از آنش بگسست

اشتیاق و صبر و امید ار نداری
نیست بر کامت جهان را کار ، باری …

چون کسی جمعیتی دارد ز فردا
هر سه گوهر در برش هستند پیدا

دانه امید باشد همچو گوهر
بی شک امید هردوان را هست سرور

شوق را امید چون قدرت فزاید
سربلند از دردسر بیرون بیاید

در امان نبود کبوتر از گل و خار
دار او را در بلا با هر دو ، تیمار

 

امیر اصلانی / امین اصلانی
زمستان 1398

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):