🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به دنیای ذرّه سفر کرده ام
سفر تا سرایِ گهر کرده ام
به ذرّه بدیدم جهانی ز عشق
اگر خلق عالَم خبر کرده ام
به آسانی ام آن میسر نشد
خطرناک بود و خطر کرده ام
ز گرمایِ عشقی که بس خام را
کند پخته دیری گذر کرده ام
همه شادمانی من بود و هست
که خدمت به اهلِ نظر کرده ام
«ریاضی» مرا بُرد تا کویِ دوست[1]
زجامِ خِرَد سینه تَر کرده ام
اگر زاهدی عشق ورزد ، به عشق
برایش دلم شُعله وَر کرده ام
ولی عقل حایل به راه است و من
از این رو، که فکرِ تَبَرکرده ام
تو را می شناسم ، منی ، همچو من
چه عمری که بی تو هَدَر کرده ام!
خردمند عشق است پیرِ درون
چه شب ها که با او سحر کرده ام
به مولای بلخی و بر حافظم
به عطار و سعدی نظر کرده ام
بگفتم به پیرِ هنرمندِ طوس
که عزم جهانِ هنر کرده ام
گیاهِ هنر گوهرِ زندگی ست
گُهر پیرِهَن، زان به بَر کرده ام
[1]. زنده یاد سید مسعود ریاضی کرمانشاهی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
دی 24, 1399
درود بر حضرت استاد
عااالی…
قلمتان نویسا
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
دی 26, 1399
درود بر استاد طارق گرامی
شعر خوبی خواندم
موفق و پیروز باشید
🌺🌸
پاسخ
دی 27, 1399
درود و ارادت
حضرت دوست
◇◇◇
زیبا
ریز بینانه
حکمت آموز
زیباست این سروده ارزشمند
◇◇◇
🌿🌹🌿🌹🌿
در پناه خدا
پاسخ
بستن فرم