وقتی برایت می شود دنیا فقط یک فرد
بی او نمی دانی در این دنیا چه باید کرد
افسردگی بی طاقتی امثالِ این حالات
عاشق شدن صد عارضه همراهِ خود آورد
در غارِ تنهایی مرا امشب دمی دریاب
پژواکِ کوهستان پُرَست از ناله های درد
مانندِ ققنوس از دلِ خاکسترش برخیز
گاهی اگر شد آتشِ این عشقِ سوزان سرد
دیگر سراغ از بارِشِ باران نمی گیرد
دشتی که شُسته خاکِ او را گریهء یک مرد
« سجاد پورخدایار »