شاعر از شیوهی انکار حقایق نهراس
هرگز از کُندی حرکات دقایق نهراس
نیم قرن است فقط مونس تو آینههاست
از تو دور است اگر آدم لایق نهراس
این طبیعیست که پژمرده شود باغ دلت
باغبان گفته که از مرگ شقایق نهراس
سرزنش کرد اگر رهگذری حال تو را
ذرّهای از سخن تلخ خلایق نهراس
قسمت این است که در کام بلا غرق شوی
هر زمان چپ که شود لاشهی قایق نهراس
هرچه در خواستهاش هست خدا، آن بشود
از روالِ کجِ سرکوبِ سلایق نهراس
در بهشت است پذیرای تو چون حضرت عشق
بسته شد محفل احساسِ علایق نهراس
« معین حجت »