🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 رأی گیری در کارگاه ششم

(ثبت: 229680) تیر 31, 1399 
رأی گیری در کارگاه ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود
و سپاس فراوان از حضور پرشکوه شما بزرگواران
در کارگاه ششم،
برای نظم و راحتی بیش تر در امر رأی گیری،
ترجیحا رأی خود را در این صفحه قرار دهید!

زمان دریافت رأی از هم اکنون تا آخر جمعه ی پیش رو ست.

هر شرکت کننده می تواند به سه اثر، رأی دهد یا در صورت تفکیک شخصی خود میان شعر سنتی و شعر نو، در هریک از این دو تقسیم بندی حداکثر سه اثر را برگزیند.

رأی به اثر خود، تنها در صورتی مجاز است که شرکت کننده به اثر یا آثار دیگری هم رأی بدهد.

ترجیحا رأی با ذکر نام شرکت کننده باشد و اگر اصراری بر ناشناس بودن هست،
به یکی از منابع زیر، اطلاع رسانی شود:

تلگرام این جانب
@
rezapourmohammadali

یا یکی از راه های ارتباطی مدیر گرانقدر سایت،
سرکار خانم پانته آ عسکری (که در صفحه ی شخصی ایشان قابل مشاهده است.)

 

نشانی صفحه ی اصلی کارگاه برای خوانش پیام ها و نقدهای مربوط به کارگاه ششم:

http://sherepaak.com/229259/–

 

 

نقدها 16 
  1. محمد یزدانی

    مرداد 1, 1399

    سلام و خدا قوت خدمت مدیریت محترم سایت . میزبان گرانقدر گارگاه , شاعران گرانقدر و همگی دوستان .
    سپاس ویژه از استاد قمر (ابراهیم حاج محمدی ) که حضور افتخاری ایشان این دور همی شاعرانه را رونق بخشید
    ای کاش استادان عباس خوش عمل و علی اصغر اقتداری “حرمان سبزواری عزیز ) نیز حضور می یافتند
    با احترام به تمامی اشعار همچون استاد بانو نوری به روش تفکیک رای می دهم
    :: از اشعار کلاسیک :
    شعر شماره پنج از معصومه بیرانوند:

    5. قلمم گفت بگویم

    قلمم گفت بگویم تو کجایی ای دوســــت؟
    و بگویم که دلم را تو دوایی ای دوســـت

    من به یــادت همه ی میکده ها را گشتم
    شده تعطیل تمامآ به ندایی ای دوست…

    گر ز حال من بیچاره بخواهی خبری:
    من به ویروس دچار و کرونایی دوست!

    چند ماهی ست قرنطینه ی بهداشت شدم
    همه دادند مرا قول شفایی ای دوست

    کاش قبل از کرونا در بغلت می مردم
    تا نگویند به ترحیم نیایی ای دوست….

    با این توصیح که در بیت سوم
    .حرف ندای ردیف از قلم افتاده است اگر برای اجرای حال و هوای شعر است نیازی به اینگونه تکنیک ها نیست شعر کلاسیک در هر حال تابع مولفه های مشخص و محدود است اینکه غزل امروز را گاهی غزل نیمایی یا سپید خوانده اند بیشتر در کاربرد نمادها آرایه ها و درونمایه ی اجتماعی است که غزل منتخب بدون کوتاه بلندی سطرها روی مرز غزلی نیمایی است ::
    و شعر شماره 13
    از حسن سمیعی جندقی صارم

    13. خالی از هرچه چشم امیدی

    خالی از هرچه چشم امیدی
    قلبش از عشق و مهر لبریز است
    کاملن باشد از خودش غافل
    فکر این باغ و فصل پاییز است

    می‌توان از توان او فهمید
    فتح او در جهاد اکبر را
    می‌زند بر سپاه دشمن تیغ
    نیزه‌ی عزم راسخش تیز است

    همتش کرده روسفید او را
    ست شده روی او و روپوشش
    گرچه از زخم جای پای ماسک
    دیدن روی او غم‌انگیز است

    خستگی برده حال و تاب از او
    روز و شب دور بوده خواب از او
    باز هم تا فتاده‌ای بیند
    سوی او مثل نور در خیز است

    در زمستان برفیِ جانکاه
    تا بهار آورد به درمانگاه
    در دلش خار غم ولی لبهاش
    نزد بیمار خسته گلریز است

    غم بسوزاند استخوانش را
    روی دستش نهاده جانش را
    هی تعارف کند به بیماران
    هدیه‌ام را بگیر ناچیز است

    در جهان دکتری چنینی نیست
    هم پرستار ما زمینی نیست
    او خدا راست در زمین ، در ملک
    شاهکاری که حیرت‌آمیز است

    کی رود این حماسه‌ها از یاد
    مرحبا ای فرشته‌ی امداد
    خوش درخشیده‌ای تویی استاد
    امتحانها به نزد تو ریز است

    زنده باشی و سالم و سر‌حال
    سوی باغ خوشی گشایی بال
    سایه‌ات کم نگردد از این خاک
    این دعا ورد هر سحرخیز است

    مانده «صارم» ز روت شرمنده
    چون ندارد به‌ غیر از این قطره
    بینهایت سپاس از قلبش
    در حساب دل تو واریز است
    با این توضیح که زبان به روز و قالب شعر ممتاز است اگر چه ظرفیت کلام در این شعر آزاد شده است اما عنصر عاطفه بیشتر نمایان است . روی ویژگی های تاریخی اثر انتظار پرداخت بیشتر می رود
    از اشعار سپید:
    شماره 1/ از موسی ظهوری
    1. ابر نمرود

    وقتیکه ابر انسان
    مغرور به سپاه دانش
    ابر نمرود می شود
    هم قد ویروس می شود
    پشه مامور خدا
    :: با این توضیح که جان کلام دارای ابعاد انتقادی , تاریخی و حکمی است
    شعر شماره
    15. بخاطر بی محبتی باد
    از حامی شریبی
    ::
    بخاطر
    بی محبتی
    باد …
    بادکنکها هم
    ترجیح دادن
    خانه بمانند
    و
    برای فهمیدن
    شیوه ی خوب
    پرواز …
    راز بقا
    ببینند.
    با این توضیح که شعر دارای رویکرد به معنای اخص تعریف مولفه ها ی زبانی است و کامل ترین شعری است که در رقابت به ثبت رسیده است و شایسته ی مقام نخست است :
    بنابراین منتخبین از نگاه این حقیر به ترتیب :
    1 / حامی شریبی
    2/ حسن سمیعی جندقی “صارم ”
    3/ معصومه بیرانوند
    4/ موسی ظهوری

  2. طارق خراسانی

    مرداد 2, 1399

    سلام و درود
    سپاس از زحمات فراوان و ارزشمند شما بزرگوار
    الحق کاری ستودنی ست
    این همت عالی شما را دیده و بر آن شدم مسئولیت انتخاب شاعران برتر یک قرن اخیر را به شما بسپارم و به فرزند عزیزم قول میدهم پس از انجام آن کار خطیر هدیه ای بسیار ارزشمند خدمت شما از طرف حقیر تقدیم شود و بطور قطع نام شما و بسباری از شاعران پاک در لیست شاعران برتر قرن قرار خواهد گرفت.
    بنده لازم میدانم از حضرت استاد ابراهیم حاج محمدی تشکر ویژی ای به خاطر حضور در این کارگاه عالی را داشته باشم.
    سپس شعر خانم مهسا مولایی را ارج می نهم و با اندکی ویرایش توسط استاد ابراهیم حاج محمدی بعنوان اثر برتر در ذیل می آورم
    شب آمده دل دوباره ماتم دارد
    خونین دل مردمان فقط غم دارد

    ایرانِ بهاریِ امیدم چندی ست
    رنگ سیهی به روی پرچم دارد

    امروز در امتحان سخت دوران
    هر رهگذری مسیر پر خم دارد

    هرکس به فراخور توانش، اکنون
    صهبای پر از بلا دمادم دارد

    غفلت زده ایم و بی خبر از فردا
    هر لحظه زمان بازی مبهم دارد

    دریای سیاه ظلم در اشک مسیح
    غرق است و نشان آه مریم دارد

    یابد به یقین نجات هر کس، شیدا
    رو بر سخنان آل خاتم دارد

    پیوسته در انتظار یک مرد جهان
    از روز و شبش عدالتی کم دارد

    مهسا مولایی
    در پناه خدا شاد زی 🌿❤️❤️❤️🌿

    • محمدعلی رضاپور

      مرداد 2, 1399

      سلام و درود و ارادت و احترام و سپاس
      خدمت باباطارق عزیز شعر فارسی،
      حضورتان و التفات تان برایم افتخار بزرگی است.
      در انتخاب شاعران برتر هم اطاعتگو یتان هستم اما
      نمی دانم دقیقا در آن بخش باید چه کار کنم و به خواست خدا، لیست چهل نفره ای را از دید خود در آن صفحه انتشار خواهم داد البته لیستی که دربردارنده ی نام های جدیدی باشد و شاعران ذکر شده در پیام های پیشین را – که نام شان پیش تر ثبت شده – دوباره ذکر نخواهم کرد.
      درباره ی هدیه هم عرض کنم که وجود و قبول خودتان هدیه است و این سایت پر ارزش و پر برکتی که انجمن فعالیت های همه ی ما ست، هدیه ی شما به ماست و نیازی به هدیه ی دیگری نیست جز دعایتان.
      پاینده باشید به مهر در پناه یزدان پاک
      ❤️❤️❤️❤️❤️🙏

      • طارق خراسانی

        مرداد 2, 1399

        سلام و درود
        سپاس از محبت و بزرگواری شما گرانمهر بی بدیل
        ما شاعرلن فراوانی در این 100 سال گذشته داشته ایم و داریم تقاضای من لز شما عزیز جان کاری کارستان است یعنی در فرصت 6 ماهه ای که داریم شاعران قدیم و جدید را بیابیم در شعر نو و دیگر سایت ها تفحص بفرمایید زنده یاد خانم زارع شاعر توانمندی بود خانم نازنین نظام شهیدی ابر بانوی شاعری ست که کمتر از ایشان می دانیم.
        باید تلاش کرد و شاعران خوب را جُست این کار ما اگر خوب انجام شود
        افتخاری ابدی برای دوستان و سایت شعر پاک خواهد بود.
        سپاس از قبول زحمت
        در پناه خدا 🌿❤️🙏❤️🌿

    • مهسا مولایی پناه

      مرداد 17, 1399

      سلام و عرض ادب و ارادت
      سپاسگزار و قدردان لطفتان هستم استاد بزرگوار
      🌸🌸🌸🙏🙏🙏🙏

  3. محمد یزدانی

    مرداد 3, 1399

    سلام جناب رضاپور عزیز . نظر به استقبال دوستان شاعر از این رقابت سالم فرهنگی و پست جدید جناب عالی برای رای گیری به نظر می رسد خیلی از دوستان آمادگی حضور نداشته اند یا در زمان رای گیری آنلاین نشده اند یا گمان برده اند که انتخاب انجام شده است . پیشنهاد می دهم در ساعت پایانی زمان انتخابات را تمدید بفرمایید .خیرپیش

    • محمدعلی رضاپور

      مرداد 3, 1399

      سلام و درود
      جناب یزدانی عزیز،
      به احترام پیشنهاد شما،
      وقت رأی گیری را تا ساعت هشت صبح فردا (99/5/4)
      تمدید می کنیم.❤️🙏

      • محمد یزدانی

        مرداد 3, 1399

        سلام و احترام ,لطف فرمودید امیدواریم در این مجال اندک دوستان شاعر اعلام حضور کنند و تعداد آرا افزایش یابد
        سپاس فراوان
        🙏

      • فریبا نوری

        مرداد 3, 1399

        سلام و درود و خسته نباشید
        با توجه به این که رای گیری به تعطیلات پایان هفته افتاد و شاید در این چند روز امکان برخط بودن برای بسیاری از دوستان میسر نبوده، من هم تقاضا می کنم حد اقل سه روز به زمان رای گیری افزوده شود.
        با درود بیکران
        🌹🌹🌹

        • محمدعلی رضاپور

          مرداد 3, 1399

          سلام و درود و سپاس
          پیرو پیشنهاد سرکار خانم نوری، مهلت رأی گیری
          کارگاه ششم، تا آخر روز سه شنبه ی آینده (1399/5/7)
          تمدید شده است.
          🙏🌿🍃💐🌹

  4. طارق خراسانی

    مرداد 5, 1399

    سلام

    رای نهایی بنده
    کلاسیک
    5_ 14_26_32
    سپید
    5_ 8

    در پناه خدا 🌿🌹🌿

    • محمد یزدانی

      مرداد 6, 1399

      درود جناب استاد طارق
      در سپید شماره پنج نداریم شاید پانزده مورد نظر جناب عالی است

      • محمدعلی رضاپور

        مرداد 6, 1399

        سلام و درود
        بله، درست است.
        در شعر نو کدام شعرها را
        می پسندید؟

        • محمد یزدانی

          مرداد 7, 1399

          درود جناب رضاپور
          از روی اعلان آمدم چنانچه منظورتان قالب های نوین است شعر 21.

    • مینا یارعلی زاده

      مرداد 9, 1399

      درود و زنده باد باباطارق عزیز🌹🙏❤🙏🌹

نظرها 72 
  1. 1. ابر نمرود

    وقتیکه ابر انسان
    مغرور به سپاه دانش
    ابر نمرود می شود
    هم قد ویروس می شود
    پشه مامور خدا

  2. علی معصومی

    تیر 31, 1399

    2. ویروس تاجدار

    به هر چه ثانیه هایم عذاب گشتی تو
    به روی حال و هوایم خراب گشتی تو
    گرفت دست تو زآغوش مادران کودک
    ببین که مانع درس و کتاب گشتی تو
    کدام دست بشر با ژِنت به پیوند است
    که بی نشانه ترین بی جواب گشتی تو
    برای کشتن آدم دلیل کافی نیست؟!
    چرا که رونق این آب و تاب گشتی تو
    درون آن همه ویروس تاجدار امروز
    نفس بریده و عالی جناب گشتی تو
    بروز جنگ تو را بوق و ساز و کُرنا نیست
    ببین که موجب هر اضطراب گشتی تو
    بجای موشک و بمب و هزار گونه تفنگ
    هدف چه بوده؟ چرا انتخاب گشتی تو؟
    دوباره نحس شدی میکروب بیو شیمی
    ز پشت پنجره هایی که قاب گشتی تو

  3. 3. محبوب

    هر کس…

    به تو نزدیک شود

    مبتلایت می شود

    مگر تو…

    کرونا هستی؟؟؟؟؟؟

  4. 4. ذهن مبتلا

    روزها فکر من این است همه شب این سخنم
    که گرفتار بلایم زِ چه رو دَم نزنم

    چه خطایی، چه قصوری که زِ ما سر زده است؟
    وین چه دردیست که افتاده به جانِ وطنم

    سایه افکنده به ایران و به دنیا کرونا
    ترس باعث شده آیینِ دیانت شکنم

    چو بلا آمد و عبرت نگرفتم، به ستم
    نان آجر کنم از سودِ کلان، دل نَکَنم

    کرونا خدعه بوَد، فتنه ی دشمن بنِگر
    مبتلا کرده چرا؟ ذهنِ مرا، تا بدنم

    شدم از مسجد و ازمدرسه محروم، چرا؟
    ذهنِ آلوده شده عامل این گم شدنم

    لعن و نفرین خدا بر دلِ شیطان صفتان
    شیشه ی عمرِ همه محتکران را شکنم

    ترس افتاده به جانم شده کابوس چرا؟
    زاده ی خطه ی ایران و کفن پوش تنم

    ای (حبیبم) ندهم ترس به دل از کرونا
    بارِ خود بسته و آماده ی جان باختنم

  5. 5. قلمم گفت بگویم

    قلمم گفت بگویم تو کجایی ای دوســــت؟
    و بگویم که دلم را تو دوایی ای دوســـت

    من به یــادت همه ی میکده ها را گشتم
    شده تعطیل تمامآ به ندایی ای دوست…

    گر ز حال من بیچاره بخواهی خبری:
    من به ویروس دچار و کرونایی دوست!

    چند ماهی ست قرنطینه ی بهداشت شدم
    همه دادند مرا قول شفایی ای دوست

    کاش قبل از کرونا در بغلت می مردم
    تا نگویند به ترحیم نیایی ای دوست….

  6. 6. کابوس

    دنیا نمی گویم که باقلبم چه کردی
    ارواح امواتت نگو دیگر که مردی
    /
    لعنت بر این در دی که درمانی ندارد
    ما سفره مان خالی شده نانی ندارد
    /
    باید چه می گفتم جواب یاوه گورا
    باید په می کردم میان آرزوها
    /
    آرام و ترسان می روم سمت خیابان
    در بامهای دهکده باغ و بیا بان
    /
    در روستا بودم میان بوی نارنج
    با حرفهای بی غلط در گو شه ای دنج
    /
    با بچه ها که نا گزیز و ساز گارند
    در برزخ دلوا پسی طاقت ندارند
    /
    درخواب می دیدم که یخ کردم کبودم
    در نا گهان وحشت آنجا مرده بودم
    /
    فر یاد می کردم فرار از چنگش اما
    او چنگ می انداخت بر من ننگش اما
    /
    مهتاب از من می گریخت آنجا شتا بان
    گنجشک ها پروانه ها و باد وباران
    /
    در نا کجا چشمی به دیدارم نیامد
    غیر از خودم دیگر عزا دا رم نیامد
    /
    یک آشنا دیدم که تا گور آمد و رفت
    او خوفناک در نقطه ای دور آمد و رفت
    /
    از خواب تا باز آمدم تر سیده بودم
    در اضطراب بی کران لر زیده بودم
    /
    لعنت بر این ویروس شوم لعنت به بانی
    بی مصرف بی چشم و رو یک مشت جانی

  7. 7. کرونا

    کرو ناکیست که در دامن مان افتاده
    عین بختک به زمین و به زمان افتاده
    /
    آه… تاریخ چنین درد و بلا یی دیدی
    همه ی پیکر دنیا به فغان افتاده
    /
    عمو یحیی تو نیا قصه نگو غصه ببار
    نگو از خانه ی دیو مرگ به جان افتاده
    /
    بچه بی شیر شده حوصله اش دیر شده
    مادرش وای که بی حال و زبان افتاده
    /
    خواب من چیست مگر زل زدن سقف اطاق
    این چه خوفی است که در پیر و جوان افتاده
    /
    ته دلها همه نومیدی و چسبیدن مرگ
    چه قدر غر بت آدم به عیان افتاده
    /
    نیست فریاد رسی شهر همه سرد وسیاه
    در دلم زمزمه ی جان جهان افتاده

  8. 8. هوازی عشق

    دمی بی هوایت
    نمی‌توان زیست
    آلوده‌ام من
    به نفس‌هایت
    در قرنطینه‌ی آغوش
    تنگ بفشارم
    اپیدمیِ حادی‌ست
    واگیرِ تندِ لب‌هایت
    مزمن به آن
    دچارم کن
    دست از تو نمی‌شویَم
    تا بوسه‌های داغت
    از تن و جانم
    عیادت می‌کند
    تب از پهلوی تو بگیرم
    کفایت می‌کند
    چشم و چراغم!
    اسفندها دود شد
    دلم روشن است
    می دانم که بهار
    از حنجره‌ی تو
    سرایت می‌کند

  9. رامینه خوشنام

    تیر 31, 1399

    9. در بد زمانه ای عاشقت شدم

    در بد زمانه ای عاشقت شدم
    زمانه ای که بوس و بغل را قد غن کردن
    عشق روزهای کروناییی من تو را باید در زمانه ی بهتر میدیدم

  10. حسن مرادیان

    تیر 31, 1399

    10. صدای کرونا

    چون صدای کرونا در همه عالم پیچید

    « آسمان بار امانت نتوانست کشید »

    همه از کاسبی خویش چو بیکار شدیم

    روز و شب داخل این خانه گرفتار شدیم

    چه بلایی است که این بار به ما رو کرده؟

    مثل کفتار گذر بر سوی آهو کرده

    به کدامین گنه خویش مجازات شدیم؟

    عازم دهر و این دار مکافات شدیم

    آه و افسوس که ویروس ز ووهان آمد

    و بلا پشت بلا بر سر ایران آمد

    بس که تحقیر نمودیم دو چشم خفاش

    بهر کشتار بشر کرد به سو کنکاش!!!

    « روزها فکر من این است و همه شب سخنم »

    دست آلوده ی خود را نبرم بر دهنم

    کاش روزی شود این درد به پایان برسد

    و نسیمی ز خوشی باز به ایران برسد

    باز در مجلس یاران همگی جمع شویم

    عشق را مزه کنیم ٫ شاپرک و شمع شویم

  11. 11. ای ناقله افتاده بر این خلق جهانی

    ای ناقله افتاده بر این خلق جهانی
    تازنده به افکار همه هموطنانی
    کوری تو مگر هیچ نبینی که چه کردی
    انداخته به دل ها بسی ترس نهانی
    از اهل شباب گشته گریزان به چه قیمت
    می خندی و نیشت شده بر پیر عیانی
    عمری است که از صنعت چینی نگرانیم
    این تحفه چه بود آمده از شهر ووهانی
    بیهوده نبوده است که نامت کورونا شد
    تو کوری و اینجا نبود منزل جانی
    هرچند نباید که بخواهم بد هیچ کس
    لیکن برو جای دگر گر که توانی
    ما خود به تحریم دخیل بسته و هستیم
    مانند تو ای عقرب جرار که آنی
    ماسک و ژل و هم الکل این قوم هوا شد
    تا رخ بنمودی به آن شهر سوهانی
    زود باش از این کشور شیران گذر کن
    ورنه که همین جا شوی باد خزانی
    گویند پزشکان همه آماده ی جنگند
    چون رستم دستان در این برهه زمانی
    این کشور سینایی حکیم است به طبابت
    پاد زهر بسازند بر این دل نگرانی
    ای کور شکستت بدهیم زود همین جا
    خوانده است رجز بین که علی مزینانی

  12. تیر 31, 1399

    12. اولش نمی فهمی

    اولش نمی فهمی
    تمام می شود!
    اما بعد یکی دو هفته
    کم کم علایم اش می آید
    کم کم وقتی که سرد شد
    عوارضش را می بینی
    می آید می نشیند
    با یک تماس کوچک
    با یک بوس
    بعد یکی دو هفته
    کم کم که سرد شد
    فعال می شود
    راه تنفس ات را می گیرد
    مثل کرونا
    از نوع جدید
    عشق بیماری ست که
    درمان ندارد

  13. تیر 31, 1399

    13. خالی از هرچه چشم امیدی

    خالی از هرچه چشم امیدی
    قلبش از عشق و مهر لبریز است
    کاملن باشد از خودش غافل
    فکر این باغ و فصل پاییز است

    می‌توان از توان او فهمید
    فتح او در جهاد اکبر را
    می‌زند بر سپاه دشمن تیغ
    نیزه‌ی عزم راسخش تیز است

    همتش کرده روسفید او را
    ست شده روی او و روپوشش
    گرچه از زخم جای پای ماسک
    دیدن روی او غم‌انگیز است

    خستگی برده حال و تاب از او
    روز و شب دور بوده خواب از او
    باز هم تا فتاده‌ای بیند
    سوی او مثل نور در خیز است

    در زمستان برفیِ جانکاه
    تا بهار آورد به درمانگاه
    در دلش خار غم ولی لبهاش
    نزد بیمار خسته گلریز است

    غم بسوزاند استخوانش را
    روی دستش نهاده جانش را
    هی تعارف کند به بیماران
    هدیه‌ام را بگیر ناچیز است

    در جهان دکتری چنینی نیست
    هم پرستار ما زمینی نیست
    او خدا راست در زمین ، در ملک
    شاهکاری که حیرت‌آمیز است

    کی رود این حماسه‌ها از یاد
    مرحبا ای فرشته‌ی امداد
    خوش درخشیده‌ای تویی استاد
    امتحانها به نزد تو ریز است

    زنده باشی و سالم و سر‌حال
    سوی باغ خوشی گشایی بال
    سایه‌ات کم نگردد از این خاک
    این دعا ورد هر سحرخیز است

    مانده «صارم» ز روت شرمنده
    چون ندارد به‌ غیر از این قطره
    بینهایت سپاس از قلبش
    در حساب دل تو واریز است

  14. 14. نشان آه مریم

    شب آمده دل دوباره ماتم دارد
    از خون دل جهانیان غم دارد
    ایران بهاری امیدم چندیست
    رنگ سیهی به روی پرچم دارد
    امروزه در امتحان سخت دوران
    هر رهگذری مسیر پر خم دارد
    هرکس به فراخور توان و ظرفش
    از جام بلا شرب دمادم دارد
    غفلت زده ایم و بی خبر از فردا
    هر لحظه زمان بازی مبهم دارد
    دریای سیاه ظلم در اشک مسیح
    غرق است و نشان آه مریم دارد
    بیند به یقین ولی نجاتی آن که
    رو بر سخنان آل خاتم دارد
    پیوسته به انتظار یک مرد جهان
    از روز و شبش عدالتی کم دارد

  15. حامی شریبی

    تیر 31, 1399

    15. بخاطر بی محبتی باد

    بخاطر
    بی محبتی
    باد …
    بادکنکها هم
    ترجیح دادن
    خانه بمانند
    و
    برای فهمیدن
    شیوه ی خوب
    پرواز …
    راز بقا
    ببینند

  16. حامی شریبی

    تیر 31, 1399

    16- تاریخ یک نفرین

    همیشه خواب می بینم
    خواب افتادن این ستون ها را
    اخبار پی در پی مرگ
    آمار این خون ها را
    درد انسان بودن
    آه این همخون ها را
    مثل اینکه
    دنیا …
    تاریخ یک نفرین
    است

  17. 17. کرونا آمد تا ما بفهمیم

    کرونا امد و از ترس این جان
    فقط شد ارزویم، صحّتمان
    به رنگ این شب مهتابی تار
    شده است دور چشم پزشکان
    چه زود برگشت نظرها بر دعاها
    چه زودبرگشت دعاها بر شفاجان
    دگر نشنو آوای ثروت و جام
    به چشم امدکنون این صحّت جان
    چو تو داشتی جانی سلامت
    ندانستی که این است نعمتیمان
    کرونا امد ،،تا ما بفهمیم
    نباشد پول فقط خوشبختی مان

  18. علی سیاوشی

    تیر 31, 1399

    18. (شعر سروش)
    یک خبرآمد

    یک خبر آمد و هیاهو شد
    جامعه غرق در تکاپو شد
    خیرگی سهم چشم آهو شد
    …کرونا آمد…

  19. علی سیاوشی

    تیر 31, 1399

    19. (شعر سروش)
    نازنینم

    نازنینم سرت سلامت باد
    جسم نازت قرین راحت باد
    داغ ، هم نان و سرد آبت باد
    ماسک بر روی چون مهت پوشان

  20. علی سیاوشی

    تیر 31, 1399

    20. (شعر سروش)
    ماسک

    ماسک بر روی ماه بر بندید
    با کرونا نمی شود خندید
    گر پذیرای پند چون قندید
    دستکش پوش و فاصله گیر

  21. علی سیاوشی

    تیر 31, 1399

    21. (شعر سروش)
    با کرونا

    با کرونا مزاح نتوان کرد
    جدی است و مرا هراسان کرد
    تا شروع سفر ز ووهان کرد
    رسم مردن عجیب آسان کرد
    این هیولا چرا نمی میرد؟

  22. علی سیاوشی

    تیر 31, 1399

    22. (سه گلشن)
    آمد بلای موحشی

    آمد بلای موحشی از سمت ناکجا
    زد بر بساط غفلتمان سخت ، پشت پا

    ******

    این لعنتی ، کرونا ، بد حکایتی ست
    هرکس که بنگری به زبانش شکایتی ست

    آورده همرهش ز بلاهای رنگ رنگ
    دشمن برای زندگی و ضد راحتی ست

    با آنکه ریزتر از ریز حد اوست
    بر ساکنان کل ممالک مرارتی ست

    محصول کار بشر یا طبیعی است
    آئینه نیست که در آن شرارتی ست ؟

    هر چیز هست و ز هر جای آمده
    بر جان و مال جمله کسان زاو خسارتی ست

    *****

    ویروس نازنین ، کووید جان ، عزیز دل
    بس نیست این همه کشتار و داغ مرگ ؟

    یک نمره می دهم که شود نوزده تو ببست
    انگشت می زنم به همره امضاء به زیر برگ

    *****

  23. علی سیاوشی

    تیر 31, 1399

    23. شعر سبز (چندآهنگ)
    کرونایی

    بیخیال از حجم آهن ، بوق و دود
    در شبی که غرق نور و رنگ بود

    خفته بودیم و به روُیاهایمان
    یک مترسک داشت می خواند این سرود :

    ********

    ما نایبان خاص خداییم
    آن سان که گفت :
    انی جاعل فی الارض خلیفه

    آیا خلیفه الله
    اهریمنی عمل می کند ؟

    کشتار می کند

    نوزادی را که هنوز تعداد دم و بازدم هایش به نوزده نرسیده ؟
    یا جوانی نوزده ساله را
    ********

    گر چنین باشد
    صد افسوس !
    حکایت ، شاید این باشد :

    ژنی با یک جهش یا صد جهش یا بارها بار
    در روال زندگی آرد خلل .

    *******

    به هر حال این مشکل نو ظهور
    فکنده به نظم بشر شرّ و شور

    بیایید با هم علاجش کنیم
    به تدبیر کوشیم و رتق امور

    ابر ویژه کاران بهداشت را
    پذیریم و کاهیم از خود غرور

    ********

    این ناشناس نامرئی لجوج را
    شاید که ماسک و دستکش و حریم
    تواند ؛ در ایستگاه بعد
    متوقف کند .

    ******

    • علی سیاوشی

      مرداد 1, 1399

      با درود و خسته نباشید به همه عزیزان
      انتخاب بنده :

      شعر 8
      شعر 1
      شعر 16
      و
      شعر 14

  24. (24. های و هویی در آسمانها
    خارج از موضوع کارگاه و درباره ی شهادت حضرت امام جواد)

    های و هویی در آسمانها بود، رعد بر خود مهیب می پیچید
    هر چه گل بود زود می پژمرد، خار بر گل أُریب می پیچید

    شیطنت ها که از بشر سر زد، پای در گل شدند آدم ها
    شعله ور گشت آتش عصیان، در جهنم لهیب می پیچید

    ضجه ها بود فاش تر از پیش ناله ها دلخراش تر از پیش
    وای در گوش جان انسان ها ناله ی نی عجیب می پیچید

    رود ها تر دماغ اگر بودند در گلستان گلی نمی پژمرد
    گل ز شادابی اش مگر آنی روی از عندلیب می پیچید؟

    خشم دژخیم روزگار از بس باغ ها را به داغها سوزاند
    کوه حتی در استواری ها ، برفرازش نشیب می پیچید

    خشکسالی به جان باغ افتاد ، بس که باران کنسک می بارید
    رود اگر رو به گلشنی می کرد،راست می رفت و شیب می پیچید

    دخمه ای بود و صد عسس درآن سینه می شد قفس ،نفس در آن ،
    حبس شاید از آن سپس در آن، محبس « أم مَّن یُّجِیب » می پیچید

    ساحلی ها خدا خدا کردند رحمت حق نصیب انسان شد
    زل به دریا زد آسمان ناگاه، موج بر خود نجیب می پیچید

    بر نیستان نهیب زد طوفان ، «خیزران » را به جان شرر افتاد
    تاک بی تاب بر خودش لرزید ، نسخه اش را عجیب می پیچید

    پا به دنیا گذاشت ذالنوری که جواد الأئمّه اش خوانند
    گل به دامان دشتها رقصید ، بوی گل دلفریب می پیچید

    سینه اش رعد اگر ستبر افتاد تیرگی در نهاد ابر افتاد
    نسترن دلنواز می رقصید، باد با فرّ و زیب می پیچید

    یاسمن می گرفت از او نکهت، شور مستی به یاد باد افتاد
    هر کجا پا نهاده می دیدند ، در فضا عطر سیب می پیچید

    می گرفت از جمالش ایمان، جان ، جود از او به وجد می آمد
    غنچه را سهره قلقلک می داد، عطر گل بی رقیب می پیچید

    حضرت مستطاب عشق آمد ، ضجّه زد در مغاک خاک ابلیس
    در فراسوی سنبلستان ها، ضجه اش نا شکیب می پیچید

  25. 25. پس که آورده بدر

    پس که آورده بدر یک تنه قمپُز کرونا
    می دهد یکسره بر مردمِ قم، پُز کرونا

    سر در آورده ز قُم نزد اساتید بزرگ
    فقه و عرفان کند انگار تَتَلمُذ، کرونا

    رفته تجوید خودش را کند اصلاح و سپس
    ضال ها را نکند زال تلفُظ کرونا

    هر کجا فکر کنی پای نهد مثل هوا
    نگذارد ابدا پا روی ترمُز، کرونا

    بی خیال از غم هنگفت دلِ پیر و جوان
    زنده نگذاشته در خطّه ی رُم، بُز کرونا

    می تواند بتپاند تن تو در دل خاک
    می شود رد شود از تنگه ی هرمُز کرونا

    رّد پایی نگذارد ز خودش هیچ کجا
    احتیاجیش نبوده ست به اگزوز کرونا

    متواری شده از لشکر چنگیزِ مغول
    شد پناهنده به آغوش گل رُز کرونا

    می شود هر چه که هست از بشر و غیر بشر
    همه در دخمه قرنطینه شود جز کرونا

    مَلَک الموتِ مُدرنی ست که که با خیره سری
    شرر انداخته در حجره ی کُنقًذ، کرونا

    مثل موجی که سر از پا نشناسد همه دم
    کرده بر هیمنه ی صخره تجاوز کرونا

    ((مطلب شوخی پرواز ز موج گهرت))
    اِذهَبِ الآنَ اِلَی قُم هاهُنا خُذ کرونا

  26. 26. کشیده است آنچنانکه خنجر

    کشیده است آنچنانکه خنجر، ز رو به روی ِ بشر، کرونا
    یقینم است این، که قصد دارد، نمانَد از ما، اثر کرونا

    بدین فلاکت چگونه باید که در قرنطینه ماند؟ تا کی؟
    حراممان کرده است یا رب ببین چه آسان سفر کرونا

    که دیده پر دنگ و فنگ تر از هجوم ویروس فسقلی؟ هان؟
    بدون هیچ ادّعا بشر را نکرده کم دربدر کرونا

    نه بی مراعات احتیاط از خطر مصون ماندن است ممکن
    چرا که در سر ندارد الا بپا کند جز شرر کرونا
    .
    قرار از ما ربود اگر چه خودش قراری ندارد آنی
    دمی سرش را نمی گذارد مگر به بالین شر کرونا

    برای آن کز نفس نیفتید از این مبادا شوید غافل
    هر آینه ممکن است باشد در این نفس مستتر کرونا

    فقط همین را بدان که مرگ تو را رقم می زند به آنی
    چه حاجت استت که سر در آری دگر چه دارد هنر کرونا؟

    نباش غافل به هیچ وجه ای بشر که بک جرعه هم به حالت
    نسوزدش دل اگر ببیند قِِری ستت در کَمر، کرونا

    گمان مبر جز ضرر ببار آوَرَد برای تو با مدارا
    ببار آورده است اگر چه برای بعضی ثمر کرونا

    تو عطسه ای می زنی و او سر در آورد از مکان دیگر
    زند زمین تا به پشت صدها هزار چون تو نفر کرونا

    بنازمش دارد از بلندی همتش آنچنان که گویند
    بلند پروازی ای مبرهن بدون بالی و پر کرونا

    کشیده است آنچنانکه خنجر، ز رو به روی ِ بشر، کرونا
    یقینم است این، که قصد دارد، نمانَد از ما، اثر کرونا
    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@

    مربع:
    ولی خدایا هزار شکرت که شیخ ما مست گشت و گفتا
    به …ون بزن روغن بنفشه ندرّدت تا جگر، کرونا

  27. 27. دست از سر ما بردار

    دست از سرِ ما بردار، آی ای کرونا ویروس
    چون در تو نمی ماند، نای ای کرونا ویروس

    ای بی همه کس گورت، کنده ست بلا تردید
    تا خرخره غرقی در لای، ای کرونا ویروس

    تو آمدی از ووهان، در قم بخوری سوهان؟
    ما با تو نمی نوشیم، چای ای کرونا ویروس

    گفته ست کدام احمق؟ : بشتاب برو بگذار
    هان؟ روی دم شیران پای ای کرونا ویروس؟

    ما از تو نمی ترسیم ای فسقلیِ چینی
    بر ما نه، نه بل بر تو، وای ای کرونا ویروس

    ای بر پدرت لعنت، برگرد برو ووهان،
    گم شو برو از اینجا، بای ای کرونا ویروس

  28. 28. الهی ای کرونا

    الهی ای کرونا ریشه کن شی
    بمیری دفن در گوری خفن شی

    چی شد پاتو گذاشتی توی ایران؟
    نمی شد حصر در شهر پکن شی؟

  29. 29. این عرصه

    این عرصه که بر ما شد، تنگ ای کرونا ویروس
    شک نیست که می بازد، رنگ ای کرونا ویروس

    شمشیر ز رو بستی؟ اشکال ندارد چون
    شمشیر تو خواهد زد، زنگ ای کرونا ویروس

    از نشئگی ات پیداست، کوکی و چه کوکی ناب
    شاید زده ای بستی، بنگ ای کرونا ویروس

    رو رو که شکستت هست هر لحظه مسجل تر
    با مات خطرناک است، جنگ ای کرونا ویروس

    ای فسقلیِ چینی پیداست که خواهی دید
    یک روز کمیتت را، لنگ ای کرونا ویروس

    بد نگذرد، این ایّام بر وفق مرادت شد
    انداخته ای تَنقَل، منگ ای کرونا ویروس

    دستار ببند احمقّ، زیرا که نخواهد خورد
    بر کَلّه ی پوکت کم، سنگ ای کرونا ویروس

    هیچت نه گمان باشد، ای خُل یقه ی ما را
    انداخته ای بیجا، چنگ ای کرونا ویروس؟

    شک نیست که خواهی باخت این قافیه را رسوا
    شک نیست که خواهی کرد، هَنگ ای کرونا ویروس

  30. 30. آی ای کرونا

    آی آی کرونا که از پکن آمده ای
    گویند به قصد جان من آمده ای

    نزدیک نشو به من که بد می کشمت
    با شیر به جنگ تن به تن آمده ای

  31. 31. رفت سفر یک نفر

    رفت سفر یک نفر از دوستان
    عافیتِ خویش به بازی گرفت

    با کرونا مُرد و زنش بعد از آن
    مجلس ترحیم مجازی گرفت

  32. 32. دیدار گشت غدقن

    دیدار گشت غدقن و بوس و کنار هم
    شکر خدا که هست میسّر فرار هم

    ای شیخ چون که آمدی از قم به شهر من
    معذورم از رفاقت تو، شرمسار هم

    وقتی لگد به بخت خودت می زنی، لگد
    باید زند به بخت تو پروردگار هم

    دستی دگر کسی نکشد بر سرت به مهر
    از دامنت کسی نتکاند غبار هم

    ای دل بشارتی دهمت می حلال شد
    شیخ است از این به بعد خودش میگسار هم

    دی شیخ خواب دید جهنم فقط لولوست
    با ماست سوی میکده او رهسپار هم

    باز است راه عالم برزخ به روی خلق
    بسته ست راه شهر ری و گرمسار هم

    در دخمه های خود بتمرگید، مردمان
    شد بسته چون که گردنه ی المنار، هم

    رد شد بدون واهمه ویروس بد عُنُق
    از کوچه ی فرشته ی شب زنده دار هم

    یا رب گناه اهل جهان را به ما ببخش
    اما نکن تو بر کرونامان دچار هم

  33. 33. الا یا ایها الساقی

    الا یا ایّها الساقی، بده یک بَستِ کامل، ها!
    کرونا حمله ور شد زان، نباید بود غافل، ها!

    هجوم آورده بی رحمانه چون این لعنتی ویروس
    که پیشش لُنگ اندازند ناچارانه، قاتلها

    خدا نا کرده گردم مبتلا بر آن اگر، روزی
    کند معشوقه ام حتی به آسانی مرا وِل، ها!

    زمینگیرند وقتی که در این اوضاع اهل العلم
    کجا میداند احوال مرا هر پخمه جاهل، ها؟

    چگونه؟ با کدامین عقل؟ در عصر مدرنیته
    قمارِ عشق می بازی به توضیح المسائل ها

    شرائط هم اگر باشد فراهم شرط عقل است این
    نباید کرد با هم دست بر گردن حمایل، ها!

    همین در برگرفتن های عشقولانه ، جان تو
    بسی قاتل تر است امروز از زهر هلاهل، ها

    جدا کن بستر از همسر بگو با او: معاذالله
    به گیسوی تو دستِ من چگونه بوده مایل؟ ها؟!

    اگر مِن بعد جان بخشی ندارد لب گرفتن، پس
    ببوس از دور دلدار خودت از پشت حائلها

    هزاران سال از عمر جهان بگذشته است، امّا
    کسی دیده ست آیا بیش از این ویروس هائل؟ ها؟

    به خودرو می زنی بنزین و غافل هستی از این که
    تو را بد بخت خواهد کرد آن آلوده نازل، ها!

    خدایا مبتلا گردیم اگر با بی مبالاتی
    کسی خواهد بَرَد سالم بدر جان با تراوِل؟ ها؟

    نه ای از جان خود سیر ار، بکش تریاک با وافور
    متی ما عندک التریاق، من دون الدلائل، ها!

    مبادا پا کشی پس زان، که خسران مبین است این
    و بر حالت خماری می شود ای دوست شامل، ها!

    به می سجاده اش رنگین اگر خیّامِ نیشابور
    نمی شد کی صفا می دید در آنجا “صفادل”، ها؟

    الا یا ایّها الساقی، بده یک بَستِ کامل، ها!
    کرونا حمله ور شد زان، نباید بود غافل، ها!

  34. 34. درد ما

    درد ما هرگز نخواهد یافت درمان غم بخور
    می رسد ویروس نو از شهر ووهان غم بخور

    دل ربود از شیخ صنعان دختری ترسا بترس
    چون که خواهد اوفتاد از پات تنبان غم بخور

    نفت اگر دیدی که نرخش رفت بالا، شک نکن
    مشکلی از ما نخواهد گشت آسان غم بخور

    غرّه از اینکه پر است انبانتان هرگز نباش
    موش سر در آوَرَد هر آن از انبان غم بخور

    در بلندی های جولان هست اگر بارندگی
    سیب لبنان را نخواهی دید ارزان غم بخور

    بوده ایم از بخت بد هر روز دشمن شاد، تا
    می دهد اندوه در دل ناب جولان غم بخور

    چون نمی آساید آنی دل و لو در خواب، پس
    موج اگر رقصید در دریای عمّان غم بخور

    خضر از ارشاد موسی نیست سر سنگین، ولی
    نیست چون موسی بن عمران سر به فرمان غم بخور

    دین ما را شیخِ ما بر باد داد و مُرد، اگر
    غیرتی داری، هم از این و هم از آن غم بخور

    رفت اگر مادر بزرگ تو به قم دقمرگ شو
    از قُم آورده ست اگر سوغات سوهان، غم بخور

    یا اگر بابا بزرگت رفته چین شادی نکن
    با خودش آورد اگر سوغاتِ ووهان غم بخور

    یوسفت را گرچه داری دوست ای یعقوب، اگر
    با کرونا باز آمد سوی کنعان، غم بخور

    با خودش ویروس اگر آورده باشد بی گمان
    کلبه ی احزان نخواهد شد گلستان، غم بخور

  35. 35. فولکلوریک درباره ی کرونا

    کِردَه دِ بیچَرَگی ماهار گِریفتار، کرونا
    عزادار کِردَه هَمَی مُردُمِ دِینیار، کرونا

    اِی چی جُور جَنِوَرَ خُدا، که واز آفِرِیدَی
    کِردَه دِینیار به سَرُم یَکوَره آوار کرونا

    دور و وَرِتِر نَپَل بیخُودی، پیدا نَمِرَه
    پِینُم از چِیشمِ خُدایَه مِگی انگار، کرونا

    فِرَرِی دادَه هَمَر از هَمَه یَکهَو، چُجُورُم
    اِیجُوری کِردَه هَمَر از هَمَه بیزار، کرونا

    دِ خَنَه ی خَر کِردَه رِی کُلُف مُلُفتار، که نَگُ
    تا دِلِش مِخَه مِدَه اَدَمار آزار، کرونا

    رَنگِ رُوشا پِریدَه خَلقِ خدا یَکهُوِکِی
    هَجمَه آوُردَه مَگِر مِثلِ سَگای هار، کرونا

    هَمَگی بِیچَرَیِم چون نَدَرم راهِ فرار
    کِشیدَه دور و وَرِ اَدَما دیوار، کرونا

    مِثلِ جِن وَرپِریدَه وَرمَلِیدَه پِیچَه هاشِر
    اَز هَم اِنداخته جِدا خوهَر بُرارار کرونا

    بُرو سَرِ جات بِشین جُم نُخور از مینِ خَنَه ت
    دِ مینِ خَنَت به تو چون نَدَرَه کار، کرونا

    شیخِ ما گفت: خِطا وِر قِلَمِ صُنع نرفت
    زَد به مینِ گوشِ او تَهگوشی اودار، کرونا

  36. فریبا نوری

    تیر 31, 1399

    با درودی دیگر به مدیر محترم کارگاه و عرض خسته نباشید
    و ضمن تشکر ویژه از شعرهای بسیار زیبای استاد حاج محمدی،
    رای بنده در بخش سپید به شعرهای شماره 1 و شماره 15
    و در بخش کلاسیک نیز به شعر های شماره 2 و شماره 6 و شماره 13 است.
    * در هر دو بخش شعرها به ترتیب زمان ارسال نوشته شده اند.
    * انتخاب من از بین شعرهایی است که پدیدۀ کرونا در آن هسته معنایی بوده و نه حاشیۀ معنایی.
    * طبیعتا در هر انتخابی سلیقه مداخله می کند و این امر اجتناب ناپذیر است. تنها وقتی همگان رای دهند؛ سلیقه عمومی می تواند معیار و محکی به دست دهد. لذا امیدوارم همه دوستان اعم از شرکت کننده و غیر آن، در رای گیری شرکت نمایند.

    برای همه عزیزان شرکت کننده در کارگاه ششم آرزوی موفقیت دارم.
    برای مدیریت کارگاه ششم و مدیریت مجموعه شعر پاک نیز بهترین ها را آرزومندم.

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

  37. موسی ظهوری آرام

    مرداد 1, 1399

    انتخاب بنده از سپید:
    شعر شماره ۱۵
    از اشعار کلاسیک
    شعر شماره ۲و۴

  38. سلام و دو صد درود
    شماره 33 و 15 و 8

  39. مرداد 2, 1399

    با سلام ارزوی موفقیت برای همگان دارم

    حقیر این گزینه هارا پسندیدم

    اول
    خالی از هر چشم امید
    شماره 13

    دوم
    بسکه اوردی بدر شماره

    شماره 25 به خاطر طنز بودن

    سوم
    ابر نمرود

    شماره 1

    چهارم

    بی محبت باد

    شما ره ی 15

  40. باسلام و درود

    شماره های 6 و 8 و9

    را انتخاب میکنم 🌺🌺🌺

  41. زهرا

    مرداد 3, 1399

    با سلام

    شعر ۱۴
    و ۸
    و
    ۵

  42. مرداد 3, 1399

    با درود و احترام
    به خاطر کودکانه بودن شعر با موضوع کرونا ارسالی شماره ی ۳
    به دلیل سادگی کلام و غیر مستقیم پرداختن به موضوع دلنوشته ی ۱۲
    و ادغام عشق و بیماری وبازهم غیر مستقیم بودن شعر در ارتباط با موضوع سپید شماره ی ۸
    از بین آثار کلاسیک به خاطر زبان طنز و صمیمانه ی شاعر مثنوی شماره ی ۱۰
    🌺🌺🌺🌺🌺

  43. مرداد 3, 1399

    سلام
    وقت همگی بخیر،
    رای من در سبک های سنتی شعرهای
    2
    13
    25
    و در سبک های نو شعرهای
    8
    16
    23

  44. حسن سمیعی

    مرداد 5, 1399

    رای من
    شماره ۹
    ۱۶
    ۱۳

  45. محمدعلی رضاپور

    مرداد 6, 1399

    سلام و درود
    با یادآوری این که رأی گیری
    تا پایان فردا، سه شنبه ادامه دارد،
    از همه ی خوبانی که در رونق کارگاه،
    مدد رسان بوده اند،
    تشکر می کنیم
    (و البته در صفحه ی اصلی کارگاه ششم، سپاس ناچیز خود را
    با ذکر نام گرانقدر تجلیل شدگان
    آورده ایم).
    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

  46. محمدعلی رضاپور

    مرداد 7, 1399

    سلام و درود
    و خدا قوت
    خدمت همه ی شما بزرگواران،
    اعلام نتایج رأی گیری در ششمین کارگاه سایت شعرپاک،
    بیش ترین رأی ها به ترتیب به اشعار زیر، تعلق گرفته اند:
    رتبه ی نخست
    شعر شماره ی 8 به نام
    هوازی عشق
    از سرکار خانم مینا یار علی زاده
    با هفت رأی
    رتبه ی دوم
    شعر شماره ی 15 به نام
    بخاطر بی محبتی باد
    از جناب حامی شریبی
    با شش رأی
    (با این توضیح که یکی از رأی های جناب طارق خراسانی که به گمان، به این سروده بوده نیز شمارش شده است)
    رتبه ی سوم
    شعر شماره ی 13به نام
    خالی از هرچه چشم امیدی
    از جناب حسن سمیعی جندقی صارم با پنج رأی
    رتبه ی چهارم
    شعر شماره ی 1 به نام
    ابرنمرود از جناب موسی ظهوری آرام با چهار رأی
    رتبه ی پنجم
    بطور مشترک،
    شعر شماره ی 2 به نام ویروس تاجدار از جناب علی معصومی،
    شماره ی 5 به نام قلمم گفت بگو از سرکارخانم معصومه بیرانوند
    و شماره ی 14 به نام
    نشان آه مریم
    از سرکار خانم مهسا مولایی پناه
    و شعرهایی که هریک دو رأی به دست آورده اند:
    شماره ی 6 به نام کابوس
    از جناب ابوالحسن انصاری الف. رها،
    شماره ی 9 به نام
    در بدزمانه ای عاشقت شدم
    از سرکار خانم رامینه خوشنام،
    شماره ی 21 به نام
    سروش ماسک
    از جناب علی سیاوشی،
    شماره ی 25
    به نام پس که آورده بدر
    از جناب ابراهیم حاج محمدی
    و همچنین شعر شماره ی 33
    به نام الا یاایها الساقی
    باز هم از جناب ابراهیم
    حاج محمدی
    سپاس فراوان
    ❤️🙏

    • محمدعلی رضاپور

      مرداد 7, 1399

      ناگفته نماند که
      برخی گفته ها درباره ی شرکت افتخاری جناب استاد حاج محمدی
      و عدم ورود ایشان به بخش مسابقه
      را در کاهش رأی تعلق گرفته به ایشان
      نباید ندیده گرفت.
      از اینها گذشته، کارگاه ما همانند سایر کارگاه های این پایگاه صمیمی،
      جنبه ی دوستانه داشته و رقابت در آن
      از اولویت برخوردار نبوده است.

    • مینا یارعلی زاده

      مرداد 9, 1399

      درود و سپاس و خداقوت خدمت شما استاد ارجمند و فرهیخته جناب رضاپور عزیز🙏🌹🌹🌹🙏

    • حسن سمیعی

      مرداد 9, 1399

      خسته نباشید جناب رضاپور عزیز سپاس مانا باشید🌸🌺🌷🌹

      • محمدعلی رضاپور

        مرداد 9, 1399

        سپاس از لطف شما
        جناب سمیعی
        گرانقدر
        💐🌹🌷🌺🌸

  47. پانته آ عسکری

    مرداد 8, 1399

    سلام و عرض تشکر
    از تمامی عزیزان شرکت کننده
    سپاس فراوان و عرض خسته نباشید خدمت مدیریت محترم کارگاه ششم،
    جناب آقای محمدعلی رضاپور که با همت عالی ایشان شاهد نشست ادبی پرباری بودیم
    ضمن عرض تبریک به حائزین رتبه های برتر
    بانو یار علی زاده
    جناب آقای حامی شریبی
    و جناب آقای حسن سمیعی جندقی صارم
    جوایزی به رسم تقدیر و به شرح زیر تقدیم می گردد:

    🌹رتبه اول
    ۱. ۳ ماه هدیه اشتراک سایت
    ۲. نشر روز ( انتشار مجدد سروده انتخابی شاعر و قرار دادن آن در کادر مخصوص بالای صفحه اصلی )
    ۳. نشر ویژه ( انتشار مجدد سروده انتخابی شاعر و قرار دادن آن در ستون ویژه سمت چپ صفحه اصلی به مدت یک هفته )

    🌹رتبه دوم
    ۱. ۲ ماه هدیه اشتراک سایت
    ۲. نشر روز ( انتشار مجدد سروده انتخابی شاعر و قرار دادن آن در بالای صفحه اصلی )
    ۳. نشر ویژه ( انتشار مجدد سروده انتخابی شاعر و قرار دادن آن در ستون ویژه سمت چپ صفحه اصلی به مدت یک هفته )

    🌹رتبه سوم
    ۱. ۱ماه هدیه اشتراک سایت
    ۲. نشر روز ( انتشار مجدد سروده انتخابی شاعر و قرار دادن آن در بالای صفحه اصلی )
    ۳. نشر ویژه ( انتشار مجدد سروده انتخابی شاعر و قرار دادن آن در ستون ویژه سمت چپ صفحه اصلی به مدت یک هفته )

    عزیزان نامبرده برای دریافت جوایز، انتخاب اشعار و تعیین زمان انتشار از طریق یکی از راه های ارتباطی زیر با بخش مدیریت سایت تماس حاصل فرمایند:
    واتساپ:
    008613241447162
    تلگرام:
    sherepaakadmin@
    ایمیل:
    panthea_askari@yahoo.com
    با سپاس و آرزوی توفیق روزافزون
    🌹🌹🌹

    • مینا یارعلی زاده

      مرداد 9, 1399

      درود و مهر سپاس خدمت مدیر زحمت کش و گرانقدر پاک سرکار بانوی فرهیخته خانم پانته آ عسگری خواهر بزرگوارم❤

    • حسن سمیعی

      مرداد 9, 1399

      عرض سلام و ادب واحترام دارم بانوی بزرگوار خانم پانته آ عسکری خسته نباشید 🌸🌺🌷🌹🌸🌺🌷🌹

  48. فریبا نوری

    مرداد 8, 1399

    سلام و تبریک فراوان به برندگان ارجمند کارگاه ششم
    و عرض خسته نباشید به مدیر محترم کارگاه، و مدیر محترم سایت، و همه استادان و دوستان شرکت کننده عزیز در این محفل، که باعث رونق هم اندیشی دیگری در هنر شدند.

    🌹🌹🌹🌹🌹

    • مینا یارعلی زاده

      مرداد 9, 1399

      درودها بر شما بانو نوری فرهیخته و افتخار پاکیان
      سپاسگزارم حضور ادیبانه و ارزشمدارانه ی شما را
      مانا باشید و پیروز❤

    • حسن سمیعی

      مرداد 9, 1399

      درود و سپاس بانوی فرهیخته بزرگوار🌸🌺🌷🌹🌷🌺🌸

  49. محمد یزدانی

    مرداد 9, 1399

    سلام و احترام خدمت برندگان گرانقدر کارگاه شعر ششم این حقیر هم به سهم خود خدمت دوستان منتخب عرض تبریک دارم امید آنکه انجمن ادبی “شعر پاک ” با موسس و مدیریت اندیشمند در توسعه ی برنامه های فرهنگی ادبی هنری همواره موفق و سرافراز باشد
    پیروز و پاینده در پناه حضرت حق

    • مینا یارعلی زاده

      مرداد 9, 1399

      درود و سپاس حضور ارزنده و پربار شما استاد عزیز و گران ارج را
      مانا باشید جناب آقای یزدانی بزرگوار و نیک اندیش🙏🌹🙏

    • حسن سمیعی

      مرداد 9, 1399

      درودها جناب استاد یزدانی لطف دارید🌸🌺🌷🌹🌸🌺🌷

    • محمدعلی رضاپور

      مرداد 9, 1399

      سلام و درود و ارادت
      جناب استاد یزدانی
      عزیز،
      از همراهی صمیمانه ی
      شما دوست بزرگوار
      بسیار سپاسگزارم.
      ان شاالله با کمک شما و سایر دوستان ادیب سایت،
      پویایی بیش تری را در این پایگاه گرامی شاهد باشیم!
      ❤️🙏

      • محمد یزدانی

        مرداد 10, 1399

        سلام و احترام جناب رضاپور عزیز
        از حسن اعتمادتان سپاسگزارم
        به امید حق🌺🌸🌺🌺🌸

  50. مینا یارعلی زاده

    مرداد 9, 1399

    درود به دوستان و استادان محترم پاک🌹
    بسیار عالی و درخشان، همه ی آثار زیبا و فاخر و در ارتباطی خوب به موضوع شعر پرداخته و هر کدام گلی از گلستان این کارگاه ارزنده بودند.

    به نظر شخصی بنده، شعری که صرفا با موضوع بیماری سروده شود و سراسر صحبت از بلا و رنج آدمی داشته باشد شاید خیلی ماندگار نباشد سالها بعد به امید خدا که ازین ورطه به سلامتی رد شدیم جز اشعاری هستند که فقط گنجینه ادبی را پربار میکنند ولی کسی چندان دل و دماغ خواندن شان را نخواهد داشت به خاطر بار منفی لغات و کلام و.. درحالی که در همین بحران، خواندنی و ناب خواهند بود ازین رو من با نظری کاملا شخصی البته به صورت ناشناس به اشعاری رای دادم که سالها بعد هم میتوان خواند و خواندنی هستند و البته کوتاه زیرا خواندن اشعاری طولانی درمورد بیماری ملال آور خواهد بود

    همانگونه که سرودن در موضوع بیماری و تمرکز بر لفظ کرونا و مداوم گفتن ازآن شاعر را در قلم فرسایی مردد میکند و حتی به سرودن وا نمیدارد از دیگر سو خواندن چنین اشعاری در حوصله ی خواننده هم نمی گنجد مگر اینکه بیماری را به حاشیه بکشانیم و غیر مستقیم به آن بپردازیم و این تنها موضوعی ست که به نظرم هرچقدر دورتر باشد به ذهن، زیباتر بر دل می نشیند گرچه هر عنوان دیگری بود شعری خوب تلقی میشد که صد درصد موضوع را پوشش دهد و این بسیار چالش خوبی بود.

    از طرف دیگر به استعدادهای جوانتر هم باید بها داد که استادان مسلم شعر و ادب بر همگان آشکارند و توانمندی قلمشان انتظار میرود با احترام به لطف و بزرگواری حضور ایشان و با امید به کشف استعدادهای جوان به نظرم این کارگاه های ارزنده و مفید پاک هستند که میتوانند خلاق و راهگشا بوده و مجالی برای پا گرفتن و قد افراشتن قلم های نو باشند.

    باید بگویم که درحین این گارگاه و مرتبط با موضوع یک اثر دیگری خلق نمودم که همینجا عرضه میکنم و میخواهم بگویم چقدر این کارگاه ها ارزشمندند پر واضح است که شاعر و نویسنده در کل یک هنرمند در هر رشته هنری، خواهان دیده شدن و شنیده شدن است مطالعه را همه در کنج خلوت داریم کمابیش و جسته گریخته، ولی همیشه باید تلنگری و جرقه ای باشد تا هیزم قلم را گرم نگه داشت.

    در پایان تشکر ویژه دارم از دوست شاعرمان استاد رضاپور که گرداننده ی شایسته و مدیر درخشان این کارگاه موفق بوده و با این شعر قدردان زحمتهای بی دریغ ایشان و تمام شاعران پاکم که شعر و قلم مرا شایسته ی انتخاب خود دانسته اند، خواهم بود🙏🌹

    «اصحاب کرونا»
    شمعی روشن کن
    مزار جهان تاریک است

    از کدام سو رفته
    فانوس‌دارِ زندگی
    گردنِ مرگ افتاده
    زمین

    رگ‌های امید باریک است
    رگ‌های آبیِ کبود

    بگیر دسته گل‌هایت را
    به آب نه
    به خاک بسپار

    گورکنی شده
    ویروس‌های انزواطلب
    خانه به خانه
    -در نزده-
    می‌کند پوست

    استخوانِ «بودن»م
    درد می‌کند
    زیر تابوتم را نگیر

    می‌روم درون خودم
    -زنده به گور-

    به خوابی دسته جمعی
    محتاجیم
    برای عبور

    دستِ معجزه
    در آستین کیست؟!
    بداهه مرداد۹۹

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      مرداد 9, 1399

      سلام و درود و سپاس فراوانسرکار خانم یار علی زاده ی گرانقدر، عرض تبریک به مناسبت برگزیده شدن اثر زیبای شما و عرض تبریک به مناسبت این ایام خجسته
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا