🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عبور حضرت عیسی علیه السّلام از کربلا

(ثبت: 220043) دی 4, 1398 
عبور حضرت عیسی علیه السّلام از کربلا

 

که با حواریان می کرد سیری
عبور از کربلا دیدند شیری

چه علّت شیر این جا هان نشستی
که راه عابرانی را ببستی

ندایی کرد تا لعنت نباشد
ورودی لا از این جا دور باید

که بر قاتل حسین لعنت فرستند
که لب تشنه چه عطشان حال کُشتند

نبی امی پیمبر را هم او سبط
علی مولا ولی را ابن او بسط

لعینِ وحش ها ، گرگان ، بهایم
که هستی لعنتی کردش به ظالم

که عاشورا به روزی هان چه غوغا
که هستی در غم و زاری مسیحا

ببرد دستش به بالا کرد دعایی
چه نفرینی چه آمین از حواری

کناری رفت شیر از راهشان هان
عبوری کرد عیسی از بیابان

عزا شد خانه هستی ، خیلِ آدم
چه غمگین ناله فریادی چه ماتم

خدا صاحب عزا شد آفرینش
عزاداری نمودند اهل بینش

از آدم یاد شد هابیل و قابیل
حسین را یاد کن او شد چو هابیل

نبی نوحی به یاد آری ،بدانی
که یابی از حسین جانا نشانی

خلیلی یاد کن آتش گلستان
گذر از کربلا کن سینه سوزان

به موسی نیل اندازی نظر ، هان
حسین را تشنه لب بین بینِ اینان

به عیسی هم نظر انداز غمگین
که صبّاغی خُمِ نیلی چه سنگین

که هر یک انبیا هان اولیا دان
ز آدم تا به خاتم ، ناله ،افغان

پیمبر دخترش زهرا چه ماتم
علی المرتضی ،نالان دو عالم

عزاداری کند ،مهدیِّ دوران
کی آید مُنتقم باشد عزیزان

دو سالی داشت مولانا حسین جان
مسافر بود پیغمبر چه گریان

چو ما بین راه آگه از خبرها
بگفت انّا الیه الراجعون را

چه عّلت ای پیمبر گریه نالان
که غیب اخبار آمد ناله گریان

که یاد از کربلا شد آبِ صحرا
که مقتلگاهِ فرزندم ،همان جا

که ملعونی کُشد او را یزیدی
خدا لعنت کند قاتل حسینی

چه غمگین از سفر برگشت خاتم
که خواندش خطبه ای هر چند ماتم

دو نور عینش ، کنارش بود ، آنان
یمین دستش به سر مولا حسن جان

یسارش را به سر مولا حسین جان
دعایی کرد اینان جانِ جانان

محمّد بنده ات شد کردگارا
علی مولایِ من پورانِ زهرا

به خواری می کشند فرزند زهرا
مبارک کن شهادت را خدایا

به گردان او که سادات شهیدان
که او مصباح و کشتی شد به دوران

چنان گریان شدند اصحاب نالان
بر او گریید اما لا کمک هان

ولی اله بایبوردی

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا