🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تکامل یک تصویر (محمدرضا شفیعی کدکنی):

(ثبت: 227570) خرداد 17, 1399 
تکامل یک تصویر (محمدرضا شفیعی کدکنی):

 

🔰🔰🔰

✍️/ کمتر فارسی‌زبانی‌ است‌ که‌ چند بیت‌ شعر فارسی‌، در حافظه‌ داشته‌ باشد و یکی‌ از برجسته‌ترین‌ محفوظاتِ او، این‌ بیت‌ شیخِ اَجَلّ، سعدیِ شیرازی‌ نباشد:

(( بگذار تا بگریم‌ چون‌ ابر در بهاران‌ کز سنگ‌ ناله‌ خیزد روز وداع‌ یاران‌ ))

✔️ / این‌ بیت‌ به‌ همین‌ صورتی‌ که‌ نقل‌ کردم‌ بر سرِ زبان‌هاست‌، یعنی‌ کز سنگ‌ ناله‌ خیزد ، و از عجایب‌ اینکه‌ در هیچ‌ یک‌ از نسخه‌های‌ اصیل‌ و قدیم‌ دیوانِ او به‌ این‌ صورت‌ دیده‌ نمی‌شود. در تمام‌ نسخه‌های‌ کهن‌ و اصیل‌ « کز سنگ‌ گریه‌ آید » است‌ و باید پذیرفت‌ که‌ سعدی‌ نیز به‌ همین‌ صورت‌ گفته‌ است‌. این‌ تصرّفِ هنرمندانه‌ ذوقِ جامعه‌ بوده‌ است‌ که‌ صورت‌ « کز سنگ‌ ناله‌ خیزد » را جانشین‌ سخن‌ سعدی‌ کرده‌ است‌.

✔️ ذوقِ جامعه‌ گاه‌ از این‌ تصرّف‌ها در شعر بسیاری‌ از بزرگان‌ دیگر نظیر فردوسی‌ و نظامی‌ و مولوی‌ و حافظ‌ نیز دارد که‌ باید مورد بحث‌ جداگانه‌ قرار گیرد از منظرِ reader-response که‌ امروزه‌ در مطالعات‌ ادبیِ فرنگی‌ جایگاه‌ بسیار مهمی‌ پیدا کرده‌ است‌. بسیاری‌ از شیواترین‌ ضبط‌های‌ ادبیات‌ حافظ‌، در هیچ‌ یک‌ از نسخه‌های‌ کهن‌ وجود ندارد و نشان‌ می‌دهد که‌ ذوق‌ جامعه‌ این‌ تصرّف‌ را یک‌ قرن‌ بعد از درگذشت‌ خواجه‌ در شعرِ او، اعمال‌ کرده‌ است‌. نبوغ‌ در انحصار یک‌ تن‌ و دو تن‌ نیست‌.

✔️ در بیت‌ مورد بحث‌، تصویری‌ که‌ سعدی‌ آفریده‌ است‌ دو مشکل‌ اساسی‌ داشته‌ است‌ که‌ ذوق‌ جامعه‌ آن‌ را حل‌ کرده‌ است‌:

🔸 ۱) تلفّظ‌ «کز سنگ‌ گریه‌»، که‌ در آن‌ دو ] گ‌ [ پشتِ سر هم‌ قرار می‌گیرد، مانع‌ از روانیِ شعر است‌. اما وقتی‌ بخوانیم‌ «کز سنگ‌ ناله‌» ] گ‌ [ و ] ن‌ [ در کنار هم‌ تلفظ‌ بسیار روان‌ و دلپذیری‌ دارد و موسیقی‌ شعر به‌ کمال‌ می‌رسد.

🔸 ۲) به‌ لحاظ‌ معنایی‌ هم‌ شکاف‌ برداشتن‌ سنگ‌ در همه‌ احوال‌ ملازم‌ با جاری‌ شدن‌ آب‌ ـ و مجازاً گریه‌ ـ نیست‌. درست‌ است‌ که‌ در بعضی‌ آیات‌ قرآن‌ کریم‌ و در داستان‌ موسی‌ از شکافتن‌ سنگ‌ آب‌ برمی‌جوشد ، اما در همه‌ جا و همه‌ وقت‌ چنین‌ نیست‌. وقتی‌ می‌گوییم‌ کز سنگ‌ ناله‌ خیزد، از امری‌ جهانی‌ و عامّ سخن‌ گفته‌ایم‌ و هر سنگی‌ که‌ بشکند، ناله‌اش‌ قابلِ شنیدن‌ است‌. تصوّر می‌کنم‌، سعدی‌، در سرودن‌ این‌ بیت‌ نظر به‌ همان‌ مصادیقی‌ داشته‌ است‌ که‌ در آنها از شکستن‌ و شکاف‌ سنگ‌، آب‌ بیرون‌ می‌جوشیده‌ است‌؛ اما جامعه‌ در تجربه‌ تاریخی‌ و هنری‌ خود چشم‌اندازِ دیگری‌ داشته‌ است‌ که‌ بر معیارِ آن‌، شعر سعدی‌ را مورد تصرّف‌ هنرمندانه‌ خود قرار داده‌ است‌. گویا نخستین‌ تجربه‌ای‌ که‌ ذهن‌ جامعه‌ در مورد «فریاد از جدایی‌» داشته‌ است‌ در ضرب‌المثلی‌ بسیار کهن‌ ـ شاید از عهد ساسانی‌ ـ خود را نشان‌ داده‌ بوده‌ است‌ که‌ وقتی‌ کرباسی‌ را پاره‌ می‌کنیم‌، این‌ جدایی‌ همراه‌ با فریاد و ناله‌ است‌. در کتاب‌ تاج‌ القصص‌ ـ که‌ یکی‌ از کهن‌ترین‌ متون‌ زبان‌ فارسی‌ است‌ و در حدود ۴۷۰ هجری‌ تدوین‌ شده‌ است‌ ـ می‌خوانیم‌: «کرباسی‌ را به‌ وقت‌ بریدن‌ بانگ‌ بود» ، و همین‌ مؤلف‌، پس‌ از نقل‌ این‌ مثل‌ کهن‌ دو بیت‌، در همان‌ مضمون‌ آورده‌ است‌ که‌ باید سروده‌ شاعری‌ از شاعران‌ قرن‌ چهارم‌ یا نیمه‌ اول‌ قرن‌ پنجم‌ باشد:

کرباس‌ که‌ می‌پاره‌ کنی‌ تار از تار بانگی‌ بکند در آن‌ میان‌ زارازار

آن‌ بانگ‌ چه‌ چیز است‌ بگو ای‌ هشیار یعنی‌ که‌ جدا مکن‌ مرا یار از یار

✔️ در بعضی‌ از نسخه‌های‌ همین‌ متن‌، در اینجا دو بیت‌ دیگر آمده‌ است‌ که‌ چشم‌اندازِ هنری‌تر و دلپذیرتری‌ از آن‌ مثل‌ کهن‌ و آن‌ رباعیِ پیشین‌ دارد.

و هم‌ درین‌ معنی‌ گفته‌اند:

هیچ‌ دانی‌ که‌ در شکستن‌ چوب‌ از وجودش‌ چرا طراق‌ کند

هست‌ این‌ نزدِ عاقلان‌ روشن‌ کان‌ طراق‌ از پی‌ فراق‌ کند

✔️ ما نمی‌دانیم‌ که‌ این‌ قطعه‌ که‌ در بعضی‌ از نسخه‌ها آمده‌ است‌ آیا از گفتارِ اصل‌ مؤلف‌ است‌ و متعلق‌ به‌ روزگار تألیف‌، یا در دوره‌های‌ بعد آن‌ را واردِ متن‌ کرده‌اند؛ اما در شعر سنایی‌ به‌ صورت‌:

چوب‌ را بشکنی‌ طراق‌ کند این‌ طراق‌ از سر فراق‌ کند

✔️ ما به‌ یک‌ مرحله‌ دلپذیرتری‌ از تکامل‌ این‌ تصویر رسیده‌ایم‌ که‌ اگر در همین‌ حد از تکامل‌ باقی‌ مانده‌ بود می‌توانست‌ بیتی‌ ممتاز و صورت‌ دلپذیر این‌ اندیشه‌ باشد اما تکامل‌ تاریخی‌ و هنری‌ این‌ تصویر به‌ همین‌ جا متوقف‌ نشده‌ و در شعر مولانا، که‌ بی‌گمان‌ متأثر از سخن‌ سنایی‌ است‌، به‌ این‌ شکل‌ درآمده‌ است‌: در ضمن‌ غزلی‌ به‌ مطلع‌:

پرکندگی‌ از نفاق‌ خیزد پیروزی‌ از اتفاق‌ خیزد (۲/۹۳)

که‌ مطلع‌ غزل‌ را مولانا از نظامی‌ گرفته‌ و آن‌ را بدین‌ گونه‌ ادامه‌ داده‌ است‌:

تو ناز کنی‌ و یارِ تو ناز چون‌ ناز دو شد طلاق‌ خیزد

… یار است‌ نه‌ چوب‌ مشکن‌ او را چون‌ برشکنی‌ طراق‌ خیزد

این‌ بانگِ طراق‌ چوب‌ ما را دانیم‌ که‌ از فراق‌ خیزد

✔️ و از حق‌ نباید گذشت‌ که‌ سعدی‌ زیباترین‌ صورتِ تکاملی‌ این‌ تصویر را آفریده‌ است‌ و باید پذیرفت‌ که‌ حد همین‌ است‌ سخن‌دانی‌ و زیبایی‌ را.

✔️ با اینهمه‌ تصرّف‌ هنری‌ جامعه‌ در کلامِ سعدی‌، نشان‌ داده‌ است‌ که‌ وقتی‌ فرهنگ‌ و تمدنی‌ استمرار تاریخی‌ و زنده‌ خود را حفظ‌ کند و گرفتارِ انحطاط‌ و درجا زدن‌ نشود، باز هم‌ از حدِّ سخنِ سعدی‌ می‌توان‌ فراتر رفت‌ و تصویر را به‌ صورتی‌ درآورد که‌ جامعه‌ درآورده‌ است‌ و گفته‌ است‌ «کز سنگ‌ ناله‌ خیزد روز وداعِ یاران‌».

✔️ در یک‌ نگاه‌ ساده‌ نخست‌ فریاد کرباس‌ از جدایی‌ جلب‌ توجه‌ می‌کند که‌ نرم‌ است‌ و تحمّل‌ جدایی‌ را ندارد. وقتی‌ چوب‌ از جدایی‌ می‌نالد ما با پدیده‌ سخت‌تری‌ سروکار داریم‌ و ناله‌ چوب‌ ـ با همه‌ سختی‌اش‌ ـ مرحله‌ اغراق‌آمیزتری‌ از این‌ تصویر را شکل‌ می‌دهد، اما وقتی‌ سعدی‌ سنگ‌ را جانشین‌ چوب‌ می‌کند، سخت‌تر از سنگ‌ دیگر وجود ندارد، و طبعاً درجه‌ اغراق‌ بالاتر می‌رود و تصویر به‌ نهایت‌ حدّ زیبایی‌ می‌رسد.
.
.

 

 

 

نقدها
  1. علی معصومی

    خرداد 18, 1399

    درود و عرض ادب و احترام
    جناب بختیاری نازنین
    ◇◇◇◇
    گاهی تمام جهان مثل نقطه ای است
    گاهی درون نقطه جهانی حکایت است
    ¤¤¤
    مطالب بسیار ارزنده و اشاراتی زیبا در این مبحث بیان شده است.
    سپاس از اشتراک این مطالب که با دید عمیق و هشیاری تمام انتخاب و باز نشر شد.
    در صفحات زیادی، آثاری در قالب مثنوی قصیده و…از جنابعالی خوانده و بهره ها برده ان که اکثرا مجال سپاس و درج مطلب در آنها بسته بوده است و همینجا بخاطر تمام آن آثار ارزنده سپاسگزاری میکنم.
    شاد باشید و موفق….
    🌿🌺

    • سلام و عرض ادب جناب معصومی ارجمند
      خیلی خوش آمدید جناب
      خواهش می کنم ,
      نظر لطف شماست
      شما محبت دارید دوست من .
      راستش به خاطر مشغله های شغلی فقط شب ها فرصت وبگردی پیدا می کنم . و اما دلیل بستن نظرات و حضور کمم در دو سال اخیر به خاطر ضعف بینایی هست .چند ماه پیش هر دو چشمم رو عمل کردم . ولی متاسفانه بعد از یک مدت کوتاهی باز هم بینایی ام ضعیف شد . هم نور مونیتور و موبایل برایم ضرر دارد و هم نور آفتاب . بستن نظرات به خاطر این بود که نمیخواستم شرمنده ی دوستان بشوم . حتی کامنت های طولانی هم که ارسال می کنم باید در word با فونت بزرگ بنویسم و کُپی پیست کنم .

      از حُسن نظر و توجهتون بسیار سپاسگزارم
      و برایتان آرزوی بهترین ها را دارم
      🌹🌹🌹

نظرها 10 
  1. فریبا نوری

    خرداد 17, 1399

    سلام استاد شهرو گرانقدر
    بسیار خوش آمدید
    سپاس از اشتراک این مطلب بسیار جالب و آموزنده
    🌹🌹🌹

    • سلام و عرض ادب خانم نوری گرانمهر
      سپاسگزار محبت و بزرگواری تان هستم
      همیشه با آن قلم توانمند و آن پشتوانه ی ادبی تان برایم قابل احترام بوده اید.و بدون شک , وبسایت وزین شعر پاک باید به داشتنتان به خودش ببالد .
      دیشب که افتخار عضویت در سایت را پیدا کردم . چرخی در آن زدم . متاسفانه برخی سایت های ادبی دارند بصورت افراطی یواش یواش تبدیل به سایت های تبلیغاتی همچون دیوار و شیپور و دی جی کالا می شوند . خداروشکر از این لحاظ وبسایت شعرپاک دچار چنین عارضه ای نشده . و نکته ی دیگری که برایم جالب بود , بدور بودن این وبسایت از گرایش های اعتیادآور و ذوق خفه کنی مثل اولویت دادن به تعداد رای و بازدیدکننده و امتیاز و تعداد کامنت توسط اعضا بود که از این لحاظ نشان میدهد این وبسایت هنوز وارد چنین بازی هایی ( که هیچ تاثیری بر کیفیت بخشی به آثار اعضا ندارند ), نشده .از این لحاظ , هنوز این وبسایت سالم و پاک است , اگرچه تعداد کاربرانش کم و حجم فعالیت در آن پایین تر از سایت های مشابه است ولی تعداد و حجم همیشه دلیل بر کیفیت یک چیز محسوب نمی شود . گاه یک شهر کوچک به مرکزیت فرهنگی – هنری یک کشور تبدیل شده .
      از اینکه در کنار شما دوستان قدیمی هستم خوشحالم
      🌺🌺🌹

      • درود مجدد استاد شهروی عزیز.
        همانگونه که اشاره فرمودید حجم بالای بازدید از یک سایت، دلیل بر کیفیت بالای آن نبست.بقول فردوسی حکیم یکی مرد جنگی به از صد هزار… نه تنها در این مورد، بلکه در ههمه زمینه های هنری و فرهنگی هستند سود جویانی که تنها به کسب درآمد فکر می کنند.تفاوت سایت وزین شعر پاک با سایر سایت های مشابه شاید در همین نکته باشد که استاد طارق خراسانی عزیز(موسس سایت) و سرکار خانم پانته آ عسکری( مدیریت محترم سایت) هم بلحاظ مالی بینیاز از این کیسه دوختن ها هستند و هم نگاه فرهنگی خالص دارند.قبول داریم که گرداندن مجموعه ای با این عظمت هزینه های قابل توجهی دارد اما نگاه فرهنگی داشتن موجب می شود تا این بزرگواران از جیب خود برای ارتقای فرهنگ و ادب این مرز و بوم هزینه کنند اما به سمت کسب درآمد(بصورت افراطی)، تغییر مسیر ندهند.
        امیدوارم این حرکت مبارک همچنان ادامه یابد و خستگی ناشی از این کار پر زحمت، با بی مهری و قدرناشناسی برخی از شاعرنمایان بر تن این دو عزیز نماند.
        قدردان این ایثار هستیم.

        • درود بر جناب زمانیان بزرگمهر
          سپاس از توضیحات بجا و ارزشمندتون
          باعث افتخار است که این عزیزان چنین نگاه متعالی به ادبیات کشورشان دارند . امیدوارم چنین رویکردهایی در تمام حوزه های علوم انسانی که علوم, ِ انسان ساز هستند اتفاق بیفتد .
          خوب میدانم که هر سایتی از این دست , نیاز به تجهیز دوره ای و مراقبت های مستمر دارد . و اینها بدون هزینه نبوده و نیستند . البته گرفتن شارژ و کسب درآمد از راه تبلیغ برای رفع نیازهای سایت هیچ ایرادی هم ندارد . ایراد وقتی وارد هست که اولویت کاربردی سایت , در تحت الشعاع تبلیغ های بیش از اندازه قرار بگیرد . وگرنه یک جای مشخص از سایت به تبلیغ اختصاص داده شود مانعی نخواهد داشت. اینکه کاربر تا بخواهد به قسمت پروفایلش برسد , ده تا تبلیغ جورواجور را باید پشت سر بگذارد و طی کند . اینکه بین نظرات, در پای هر شعر , تبلیغ گنجانده باشند . اینکه هر طرف رو برمیگردانی با چند پیام تبلیغاتی که اکثرآ هم دروغ و دلنگی بیش نیستند برخورد کنی , و اینکه چون لود شدن عکس تبلیغها کمی طول می کشد و بمحض کلیک کردن روی یک شعر , همزمان شود با لود کامل آن و غفلتآ روی آن کلیک کنی و اینکار بارها و بارها برایت اتفاق بیفتد , هم برای کاربر , اعصاب خوردکن است و هم رویکرد سایت را بعنوان یک سایت ادبی مخدوش می کند . وگرنه استفاده درست و بجا, هیچ ایرادی ندارد و گاه نیاز یک سایت برای تامین هزینه هایش هم هست .

          برای هر دو بزرگوار ,
          هم جناب طارق بزرگمهر
          و هم
          مهربانو پانته آ عسکری گرامی ,
          توفیق روزافزون خواستارم و به آنها خسته نباشید میگویم . و ایمان دارم که مدیریت آنها , این سایت ادبی به آن هدف متعالی که دارد نائل خواهد شد 🙏🙏🙏🌺

  2. پانته آ عسکری

    خرداد 17, 1399

    سلام و عرض خیر مقدم💐
    و یک دنیا تشکر از قبول دعوت و لطف حضورتان
    قلم پر بار شما استاد ارجمندم سرشار از آموختنی هاست
    و شکرگزارم که از دانش ادبی و مطالب ارزشمند شما
    در کنار دوستان و همراهان عزیز شعر پاک بهره خواهم برد
    🍃🌸🍃

    • درود بر مهربانو پانته آ عسگری گران مهر
      خواهش می کنم
      انجام وظیفه بود
      البته بنده استاد نیستم ,
      همیشه گفته ام , که شادان شهرو یک ایلیاتی ست که دوست دارد در فرصتی که بنام عمر در اختیار دارد از درون پنجره هایی که علوم مختلف به رویش گشوده اند به تماشای خودش بعنوان یک انسان و به تماشای محیط بعنوان یک زیست بوم و به تماشای جهان بعنوان یک چشم اندازی وسیع برای تفکر و تعقل بنشیند . و علوم بشری هم هیچگاه داعیه دار این نبوده اند که مرغ ما یک پا دارد . بلکه معترف به این موضوع بوده اند که آنچه میگوییم تا این لحظه بهترین برداشتی هست که از خود و پدیده ها داریم .

      به هر حال در پشت این عنوان استاد , محبتی ست که برایم ارزشمندست و بسیار سپاسگزار شما مهربانو از بابت این محبت هستم .
      و ممنونم از دعوت تان و پیشنهاد من به اعضای محترم سایت این است که اگر دوست دارید با هم پیشرفت کنیم و کیفیت آثارمان را بالا ببریم کلن القابی مثل ( استاد ) و غیره را از فرهنگ گفتمانی خودمان حذف کنیم . تا پا به پای هم قدم برداریم

      🌹🌷🌹

  3. سپیده طالبی

    خرداد 17, 1399

    سلام و عرض ادب و احترام
    جناب استاد شهروی گرانمهر
    خیلی خوش آمدید
    و سپاس برای انتشار این مقاله ارزشمند🌺

    • درود بر مهربانو سپیده طالبی گران مهر
      خوشحالم که شما هم حضور دارید
      و ممنونم از محبت و بزرگواری تان
      با همکاری شما و دیگر دوستان چراغ نیمایی را در این سایت روشن نگاه خواهیم داشت
      🌺🌷🌺

  4. رضا زمانیان قوژدی

    خرداد 23, 1399

    درودها استاد عزیز.
    آموختم و لسی لذت بردم.
    قلمتان نویسا

    • درود و عرض ادب جناب زمانیان عزیز
      خیلی خوش آمدید جناب
      ما فقط فرستنده مطلب هستیم . وگرنه کلاس , کلاس درس استاد شفیعی کدکنی ست

      ممنونم از حضور ارزشمندتون🙏🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا