🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دلتنگی
دل تنگی در واقع حالتی نیست که در نبود کسی یا چیزی
و یا از دست دادن کسی یا چیزی به انسان دست می دهد
آن حالی که با از دست دادن می آید غم و اندوه است که
شدّت آن بستگی به میزان دلبستگی و یا وابستگی شخص
دارد و بی شک با حالت غم همراه است . امّا دل تنگی :
دل تنگی زمانی عارض انسان می گردد که همه چیز هست
و همه چیز یکجا جمع می شود وآنجاست که کمبود یک چیز
دیگر به شدّت احساس می گردد .
.
وقتی بر سر میز شام نباشی کمبود شام را نمی دانی وقتی
می نشینی یک هو می گویی مثلا ترشی نیست نمک نداریم؟
داخل غذا فلان چیز را ریخته ای ؟ نبودن هایی که با بودن ها
حس می شوند شاید خود شخص هم نداند چرا بهانه می گیرد
اگر غذای مورد علاقه سِلو شود معمولا سوالی باقی نمی ماند
و بهانه ها وقتی شکل می گیرند که کمبود غذای دلخواه در کنار
خوراکی های موجود سر سفره حس می شود .
.
این حالت دلتنگی است . و لزوما با غم همراه نیست . شما
وقتی با یک موسیقی شاد و مخصوص رقص و پایکوبی بغض
می کنی غمگین نیستی دلتنگ هستی یادآوری کمبودی را حس
می کنی که روزی روزگاری با همین ترانه در کنارت بود .
.
و چه صفت مظلومی است دل تنگی و چه زجرآور است
وقت غم همه دلداری ات می دهند
اما وقت دلتنگی می گویند چه مرگته ؟
همه چیز هست دیگر
آری همه چیز هست جز آنکه و یا آنچه باید باشد
افسوس
به قلم : بابک حادثه
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
بستن فرم