🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شايد كسي بيايد و سنگينيِ هوا بر بالِ شاه پركها را حس كند
و احساسِ لرزشِ ماهي را در هجوم گُربه, بفهمد
و ظرافتِ گياهان را در مسير عبور چارپايان , درك كند
و تلاشِ مورچه را در بُردن دانه ی گندم , ببیند
و گرميِ خانه هاي بي تنور و سردي يخدانهايِ خالي از اغذيه را احساس كند
و جيبهايِ خاليِ پدري , كه قولِ خريدِ گلابي داده است را بد اند
و ببيند نگاهِ منتظرِ پسري كه در انتهایِ كوچه ی تاريك ,
صداي قدمهاي بابا را از سرِ كوچه مي شِمُرَد
آيا نگاهِ رهگذرانِ دربِ خانه را ديده ايد ؟
شايد يكي از آرزوهايشان ورود به اين خانه باشد
آيا پس از پُر كردنِ گازِ اتومبيل مي توانيم گَرد و غبارش را با خود ببريم ؟
راستي ميزان بدهي ما به آنان كه نمي بينيم چقدر است ؟
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):
بستن فرم