🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پاسخ به دیدگاه وهابیون

(ثبت: 268516) فروردین 11, 1403 
پاسخ به دیدگاه وهابیون

مقاله پنجم
پاسخ به ديدگاههای غلط وهابيون
در دو سفر حج ( تمتع در سال 87 و عمره در سال 91 ) و با توجه به رفتارهای وقيحانة شُرطه های عربستان و مباحثة دوساعته با ايدئولوگهای وهابيون وبررسی ديدگاههای آنها در مدينه منوره و خصوصا در کنار مسجد قفل شده امير المومنين علی عليه السلام , واقع در ضلع شمالی مسجد النبی و بحث ديدگاهی با وهابيون در جوار قبور متبرکه ائمه اطهار در قبرستان بقيع؛ به لطف خداوند کريم و بر اساس دلايل ذيل , غلط بودن ا نديشة وهابيت برايم مسلم شد و علی رغم احساس جمود بينشی اين گروه دستنشا نده ( توسط انگليس ) و با استناد به آيات کريمه که تاييد کاملی بر رد اين ا نديشه ناپاک دارد؛ به بيان دلايلی در رد تفکرات وهابيون بر اساس آيات الهی می پردازم.
اميدوارم با مطالعه اين سطور؛ ناپاکی انديشه وهابيون را بيشتر از پيش دريابيم , انشاءالله.
1 ) بر اساس آيه شريفه ( ان الله و ملائکته يصلون علی النبی يا ايهاالذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما. سوره مبارکه احزاب 33 آيه 56 )
@ خداوند و فرشتگانش به روان پاک اين پيغمبر درود می فرستند , ای اهل ايمان شما هم بر او درود و صلوات بفرستيد.
علی رغم اين که ما بايد خداگونه باشيم و هر لحظه فرامين و دعوت خالق هستی را عمل کنيم تا از تاريکی به روشنايی برسيم؛ متاسفانه تحقق اين آيه شريفه در هيچ يک از اماکن و در هيچ ساعتی از روز و شب در مساجد و معابر و شروع نماز و قرائت قرآن و پايان نماز و در هيچ يک از لحظات و سکنات عوام و خواص عربستانی و خصوصا سردمداران وهابی انجام نمی پذيرد.
و هيچ يک از نماز گزاران و مأذنه ای سلام و صلوات و درودی بر پيامبر خوبيها نثار نمی کند و اين بی توجهی به دعوت الهی؛ مغاير با مفهوم آيه شريفة فوق است و نشانة عدم قبول دعوت خداوند کريم ا ست.
2 ) بر اساس آيه شريفه ( و من اظلم ممن منع مساجد الله ان يذکر فيها اسمه و سعی فی خرابها اولئک ما کان لهم ان يدخلوها الا خائفين لهم فی الدنيا خزی و لهم فی الاخره عذاب عظيم سوره مبارکه بقره 2 آيه 114 )
@کيست ستمکار تر از آنکه مردم را در مساجد از ذکر نام خدا باز دارد و در خرابی آن بکوشد. چنين گروه در مساجد مسلمانان در نيايند جز آنکه بر خود از اعمال زشت خويش ترسان باشند , اين گروه را در دنيا ذلت و خواری نصيب ا ست و در آخرت عذابی بسيار سخت.
3 ) بر اساس آيه شريفه ( و لولا دفع الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذکر فيها ا سم الله کثيرا…سوره مبارکه حج 22 آيه 40 )
@ و اگر خداوند رخصت جنگ ندهد و دفع بعضی از مردم را با بعضی ديگر نکند؛ همانا صومعه ها و ديرها و کنشتها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسيار می شود همه خراب و ويران می شد.
4 ) بر اساس آيه شريفه ( و لکل امه جعلنا منسکا ليذکروا اسم الله علی ما رزقهم من بهيمه الانعام…سوره مبارکه حج 22 آيه 34 )
@ ما برای هر ا متی شريعت و معبدی مقرر کرديم تا به ذکر خدا و شکر نعمت حق بپردازند.
اينجانب با حضور در محل مسجد قفل شده امام علی و مسجد قفل شده غمامه و مسجد قفل شده ابوبکر و مسجد قفل شده جن در ضلع شمالی مسجد النبی و مسجد قفل شده مباهله در ضلع جنوبی مسجد ا لنبی؛ و مسجد قفل شده ابوذر و سلمان و فتح و مسجد امام علی و حضرت فاطمه در محل جنگ خندق برایم واضح شد که وهابيون عربستانی با بستن مساجد فوق و بايکوت محل عبادت بندگان , آيات شريفة فوق را نيز عمل نمی کنند و مورد غضب خداوند هستند.
5 ) بر اساس آيه شريفة (يا ايها ا لذين امنوا لا تتولوا قوما غضب الله عليهم قد يئسو ا من الاخره کما يئس الکفار من اصحاب القبور سوره مبارکه ممتحنه آيه 60 )
@ ای اهل ايمان هرگز قومی را که خدا بر آنان غضب کرده يار و دوستدار خود نگيريد زيرا آنان از عالم آخرت به کلی مأيوسند , همانطور که کافران از اهل قبور ( گورستان ) نا اميد ند.
6 ) بر اساس آيه شريفه ( و لا تصل علی احد منهم مات ابدا و لا تقم علی قبر ه انهم کفروابالله و رسوله و ما توا و هم فاسقون سوره مبارکه توبه 9 آيه 84 )
@ هرگز به نماز ميت آن منافقان حاضر نشو و بر جنازه و قبر آنها به دعا نايست که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حال بدکاری و فسق مردند .
بر اساس مفاهيم آيات فوق؛ زيارت ا هل قبور را فقط کافران نمی پسندند و می توان به زيارت قبور صالحان و شهدا و صديقين رفت و پيامبر به زيارت اهل قبور می رفته اند ولی بر اساس دستور و دعوت خداوند ايشان ( پيامبر ) از رفتن به زيارت کافران منع شدند و مسلما به زيارت نيکان می رفتند زيرا خداوند ايشان را از زيارت صالحان و صدقين منع نکرده و لی از زيارت کافران منع کرده است.
بطور واضح , آيه 60 از سوره ممتحنه بر نااميدی کا فران از زيارت اهل قبور حکايت و دلالت دارد؛ پس وهابيون که با زيارت اهل قبور مخالفند و آن را شرک می دانند , بدانند مشمول آيات بالا می شوند يعنی آنان هستند که از زيارت اهل قبور مأيوسند نه مومنان و آنان در زمره کافرا نند که از اهل قبور نا اميدند.
بديهی است که حضور بر قبور شهدا و صالحان و نيکان و صديقين؛ در حقيقت قدردانی از زحمات و تقوا و پرهيزکاری و جانفشانی آنان در راه تحقق ارزشهای ا لهی است و شرکت در مجالس آنها , شراکت در حماسة آنان و موجب جلب رضايت خاطر خالق هستی و ارج نهادن به خوبيها و الگو قرار دادن پيشقراولان برای رهيا بی به فضای متعالی است.
و هابيون عربستانی زائرين مدينه منوره و خانه خدا را از حضور بر سر قبور شهدای احد و شهدای جنگ حره و شهدای بقيع و قبور متبرکه ائمه هدی بر حذر می کنند و حتی از ايستادن و دعا خواندن به سمت قبر پيامبر اکرم (ص) ممانعت می کنند و می گويند فقط برای خدا و به سمت قبله راز و نياز کنيد ولی از زا ئرين بقيع می خواهند و دعوت می کنند تا زائرين به مزار عثمان بيايند و برايش از خالق هستی طلب بخشش کنند و جالب اينکه نمی گويند اين همان عثمان ( خليفه سوم )است
7 ) بر اساس آيه شريفه ( و لا تحسبن ا لذين قتلوا فی سبيل ا لله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون سوره مبارکه آل عمران آيه 169 )
@ مپنداريد , شهيدان راه خدا مرده ا ند بلکه زنده ا ند و نزد خالق هستی متنعمند.
چون می گوييم , شهدا حی و زنده و جاويدند و می توانند از تقرب و نزديکی و محبوبيتی که نزد خداوند دارند برای ما آمرزش و شفاعت طلب کنند؛ وهابيون می گويند: آنان نزد خداوندند و نزد او روزی دارند و ارتباطی با ما ندارند و نمی توانند وساطت و يا شفاعت ما را به پيشگاه هستی بخش انجام دهند.
آنان می گويند: شهدا فقط نزد خدا زنده هستند و با اين توضيح متوجه می شويم که آنان حضور خدا را در کنار خلق و مخلوقات نمی يا بند و حتما در آنسوی آسمانهای هفتم , خدا را جستجو می کنند و نمی فهمند آنا نی که در نزدش مقربند در لحظه لحظة زندگی ما هما نند خدا حضور دارند زيرا به گفتة ايدئولوگهای وهابيون شهدا فقط نزد خدا هستند و نمی توان از آنها مدد جست و نمی دانند وقتی خداوند کريم نيز در همة مکانها و زمانها حضور دائم دارد پس شهدا و صالحين و شايستگان در کنار خدا و ناظر بر اعمال ما و واسطة شفاعت ما هستند و وساطت قرار دادن بزرگان و پيامبران و شهدا و صالحين به سبب نزديکی شان به خداوند کريم و ارزشمندی وجودشان در پيشگاه خالق هستی بخش ( بر اساس آيه شريفه فوق ) می تواند حاجت و نياز ما را به خالق هستی بازگو و تحقق حاجاتمان از درگاهش را مسئلت نمايند و با اين دليل زيارت قبور شهدا و صالحين و اماکن متبرکه وجاهت عقلی و منطقی دارد.
8 ) وهابيون معتقدند که با مُردن فرد؛ پرونده اش بسته و هرگز امکان دسترسی و ارتباط با آن فرد وجود ندارد و نمی توان از آن فرد طلب کمک کرد و فقط به ا نسانهای زنده می توان رجوع کرد و اضافه می کنند , برای استجا بت خواسته ها بايد به نزد زنده ای صالح رفت و او را مورد درخواست خود قرار داد تا با خدا گفتگو کند .
به وهابيون گفته شد؛ اگر در محل و مکانی که ما زندگی می کنيم و يا در نقطه و مکانی از دنيا امکان دسترسی به افراد خوب يا نباشد و يا امکانش بسيار کم باشد و در جای ديگری اين امکان براحتی وجود داشته باشد؛ آيا اين موضوع تفاوت و ناعدالتی و تبعيض نيست ؟ و عدم حضور يک فرد متعالی در يک مکان آيا بستر ساز فساد و کناه نمی شود ؟ پاسخی جز سکوت ندارند .
9 ) در پاسخ به اين سوال که آيا وهابيون عترت را قبول دارند يا خير ؟ و شامل چه کسانی می شود ؟ می گويند بلی قبول داريم و عترت شامل زنان پيامبر و پيامبر و ائمه اطهار تا امام مهدی است و استنادشان نيز آيه 33 سوره احزاب است ( و قرن فی بيوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهليه الاولی و اقمن الصلوه و ءاتين الزکوه و اطعن ا لله و رسوله انما يريدالله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا ) در صورتی که ضمير ” کٌم ” در اين آيه مربوط به مردان ا ست و شامل زنان نيز می شود و برای زنان پيامبر به طور اختصاصی نمی توان از ضمير ” کٌم ” استفاده کرد و آنجا که خطابش به زنان پيامبر است از ضمير ” کن ” استفاده می کند و آيه شريفه 28 از سوره مبارکه احزاب ( يا يهاالنبی قل لازوجک ان کنتن تردن الحيوه الدنيا و زينتها فتعالين امتعکن و اسرحکن سراحا جميلا ) خطاب کامل به زنان پيامبر است و معنايش اين نکته: ای پيامبر به زنانت بگو: اگر زينت و زندگی دنيا را می خواهيد و از وضع مالی ناراضی هستيد؛ بياييد شما را به طرز نيکو طلاق دهم و رها سازم .
اولا: وهابيون در عمل قائل به عترت ائمه نيستند زيرا هرگز در رفتارشان و قولهايشان و اعمالشان ائمه معصومين را الگوی خود قرار نداده اند و سيرة نبوی و ائمه هدی را سر مشق خود نساختند و اين مهم از ديدگاهها و اعمال وهابيون مشخص است .
ثانيا: از خلفا ئی تبعيت می کنند که آنان سيرة نبوی و دعوت پيامبر را که از دستورات الهی نشأت دارد را فراموش نموده ا ند و وهابيون از خلفای غا صب تبعيت کرده ا ند.
ثالثا: برداشتهای صوری و ظاهری شان از شيوخ درباری و سر سپرده به دولت انگليس و تابعيتشان از اسلام آمريکائی؛ آنان را در تشخيص صحت کلام پيامبر و عملکرد امام علی و ساير معصومين ناتوان کرده و به فتاوای ابن تيميه و شاگردانش عمل می کنند نه به اجتهاد و فتوای خاندان رسالت و امامت و هرگز ائمه را اهل بيت ندانسته و نمی دانند و کشتار شيعيان و انهدام قبور ائمه هدی را شرک زدائی دانسته و نمی فهمند که تمام منافع مسلمانان عربستان و ساير بلاد اسلامی زير چنگال صهيونيستها و ليبرالهای آمريکائی و اروپائی در حال اضمحلال است و منطق حکم می کند که با نفوذ صهيونيستهای سلسلة آل سعود مخالفت کنند و تمام تلاششان برای قطع دست آمريکا باشد نه مبارزه با برادران مسلمانشان و بمب گذاری در اماکن عمومی و کشتار زنان و کودکان بی دفاع .
همچنين در کشور های افغانستان و عربستان و پاکستان و ساير کشورهای اسلامی در صدد حذف آيات جهاد و امر به معروف قرآن از کتابهای درسی شده اند در صورتی که پيامبر گرامی 23 سال و دائما در حال جنگ با مشرکين و منافقان و کفار بود و امام علی و فرزندانش در لحظه لحظة عمرشان تا زمان شهادتشان , با الحاد و کفر و فساد جنگيدند و آنان به بمب گذاری در معابر عمومی و در همة مکانها ادامه می دهند و در واقع عمله استعمار شده اند و خود نمی فهمند و راست گفت خداوند کريم که بر قلبهای کفار و ملحدين و از خدا بی خبران مُهر می زنيم _ صم بکم عمی فهم لايبصرون.
10 ) آيه شريفه مباهله ( فمن حاجک فيه من بعد ما جاء ک من العلم فقل تعالوا ندع ابناء و ابناءکم و نسائنا و نساء کم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت ا لله علی الکاذبين آيه 61 آل عمران )
@ ای پيامبر هر کس با تو در باره عيسی مسيح محاجه کند بگو: بياييد ما پسرانمان را – حسن( ع) و حسين (ع )_ و شما پسرانتان را و ما زنانمان را _ فاطمه( ع) _ و شما زنانتان را و ما وجود و نفسمان را _ امام علی (ع) _ و شما وجود و نفستان را؛ فرا خوانيم آنگاه به يکديگر نفرين کنيم و سپس لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
پيامبر گرامی در اين مناظره امام حسن و امام حسين را به عنوان ابناء و فاطمه ع را به عنوان نساء و علی ع را به عنوان نفس خود به مباهله ( ضلع جنوبی مسجدا لنبی – مسجد قفل شده مباهله ) آورد و قبل از اعلام نفرين از جانب پيامبر گرامی و تشخيص درست بزرگان مسيحی از تغييرات فضای آن محل و احساس ترس از اعلام لعنت پيامبر گرامی بر دروغگويان , آنان تسليم شدند و با درايت خودشان فهميدند که حق با پيامبر اسلام است و فرمايش و ديدگاه پيامبر را در هر زمينه ای قبول کردند و کاملا بديهی و مبرهن است که اهل بيت همان خاندان رسالت يعنی & علی و فاطمه و حسن و حسين و فرزندان امامت و رسالت عليهم ا لسلام هستند نه کسان ديگر &. ولی وهابيون که ادعای مسلمانی دارند هرگز اعمال و رفتار و منش و عملکرد پيامبر اکرم را قبول نکرده اند.
( علی لعنت الله علی القوم الظالمين – بر قوم ظالمین لعنت خدا باد )
( و سيعلمُ ا لذين ظلموا اي منقلبٍ ينقلبون سوره شعراء آیه227 )
بزودی ظالمان خواهند دا نست که به کدامین بازگشتگاه بر می گردند
11 ) در رابطه با استفاده از مهر برای سجده:
وهابيون خصوصاً و عموم برادران اهل سنت معتقد ند؛ استفاده از مُهر يعنی پرستش مُهر و انجام اين عمل را شرک دانسته و برخورد شديدی با اين مورد دارند و حتی عده ای از شيعيان را به حبس و تعزير محکوم کرده اند.
وقتی به آنها گفته شد هيچ ا نسانی آن هم با آگاهی های فعلی امروز؛ استفاده از مهر در سجده را به عنوان پرستش مهر نمی پندارد و اگر قرار بود مهر را معبود خود بداند دگر چه لزومی داشت تا کلمات توحيدی را به زبان بيا ورد ؟ و از تمامی نقاط عالم و از دورترين مکانها با سختی و مشقتها به کعبه نمی آمدند تا خدا را پرستش کنند و خدا مهرشان بود و مهر هم بدون زحمت و بسيار آسان در دسترسشان بود پس چرا اين همه راه می آيند و در محل کعبه , خداوند را مورد پرستش قرار می دهند ؟ و اگر بيان کلمات توحيدی خطاب به مُهر ا ست؛ آيا می توان امروز قبول کنيم که انسان با همة درايت و بينشش , خطاب به خاک کلمات توحيدی را بر زبان بیآورد ؟ و به گفتة شما وهابيون آيا فردی که مهر را به عنوان معبود خود ستايش می کند و بر اساس دستور قرآن , نماز می خواند مگر نمی داند که همان قرآن گفته ا ست: ای انسان ترا از خاک و گل متعفن ساخته ام و سپس از روح خود در آن دميده ام ؟ و اين فرد در اين قرن علم و آگاهی آيا می آيد خاک خود راستايش کند و خود را معبود خود سازد ؟ اگر قبول داريم که انسان بر اساس فطرت نياز به پرستش دارد؛ پس آيا پرستش خود را می جويد يا پرستش معبودی را طلب کند ؟
دليل ديگراينکه: شيعيان برای استفاده از مُهر معتقدند وقتی مهر از تربت سيد الشهدا و ساير معابر متبرکه تهيه می شود و در دسترس قرار می گيرد؛ مسلماً پاک تر و از بيماری و آلودگی دورتر است و از سجده بر معابر آلوده و حتی گليمها و فرشها و اماکنی که هر ساعت و هر لحظه صدها کفش آلوده و يا صدها پای آلوده از روی آن عبور کرده , نبايد سجده گاه ا نسان قرار گيرد.
و از طرفی سجده بر خاک تميز و متبرک , خلوص کامل برای ا براز ارادت و بندگی به درگاه خالق هستی را به همراه دارد .
چرا وهابيون و همفکرا نشان سجده بر هر چيز تميز و غير تميز را مباح می دا نند ولی مُهر که می تواند بر اساس موازين بهداشتی تهيه و به طور خصوصی و فردی ا ستفاده می شود را مورد شرک می دانند.
آيا بهداشت مورد نظر آيات الهی که پرهيز از هر گونه آلودگی فردی و اجتماعی و عقيدتی است؛ عقلا و فطرتا با استفاده از مهر تميز محقق می شود يا با سر گذاردن بر روی هر جا و هر مکان و هروسيله ای که يا آلودگيش مشخص است و يا از پاکی آن بی اطلاع هستيم ؟
و از آنها می پرسیم , آیا شما سجده نمی کنید ؟ و آیا آنچه را که بر آن سجده می کنید مورد پرستش شما ست ؟
ما شيعيان سر بر خاک نهادن را کمال خضوع می دانيم و سلامت پوست صورت و سيرتمان را فدای نظر جاهلانی چون وهابيون و همقطارانشان نخواهيم کرد.

12 ) مورد آخر , موضوع وساطت ا ست .
بر اساس آیه 64 از سوره نساء 3 : و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله و لو ا نهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و ا ستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما = ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آنکه به یاری و توفیق خدا از وی اطاعت شود و اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند نزد تو می آمدند , آنگاه از خداوند آمرزش می خواستند و رسول خدا نیز برای آنها طلب آمرزش می کرد , بی تردید خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند .
بنابر این رسول خدا می تواند وساطت انسانها را از خالق هستی بخش بنماید و این موضوع در زمان حیات دیداری انسانهای دوران رسول اکرم بوده ا ست .
بدیهی ا ست که مرگ بزرگترین دروغ حیات بشریست و هرگز مرگ وجود ندارد و آنچه که نامش را مرگ می گذاریم , هجرت ا نسانها از مکان و موقعیتی به مکان و موقعیت دیگر ا ست .
دلیل واضح این ادعا شفا یافتن صدها نفر در طول سالها ارادت به ساحت امام علی ابن موسی الرضاست که شیفتگانش به همراهی عده ای کور و یا فلج مادر زاد و یا بیماران لا علاج به پابوسیش سعادت یافتند و با واسطه قرار دادن ایشان – شفا یافته و با تعجب خود و همراهان و ناظران به نتایج این وساطت روبرو شدند و خاطراتشان هم دیدنی بوده و هم شنیدنی و در سینة تاریخ و قلوب شیفتگانِ درگاهش باقی مانده است
اکنون از وهابیون و تکفیریها و سلفیها و پیروان نابخردشان سوال می کنیم , چگونه می شود مرگی وجود داشته باشد و بساط وساطتِ بزرگان و اولیاء خداوند با هجرتشان برچیده شده باشد ؟
و اگر امام هشتم ما چنین توانایی را از جانب خالق هستی دارد آیا پیامبر گرامی نمی تواند داشته باشد ؟
و اگر مرگی هست , پس چگونه تحقق این معجزات پس از رحلتشان امکان پذیر ا ست ؟
و توسل به ائمه و خصوصاً امام هشتم توانسته است که صدها نفر را در طول سالها شفا دهد .
به کور دلان می گوییم هرگز مرگی برای اولیاء خداوند واقع نشده است و تنها مرگ سیاه برای دیوسیرتانی چون صهیونیستهای تکفیری ( داعش ) و برای پیروان ابن تیمیه مسلما واقع شده و میشود و مرگ سیاه برایتان زاده شده ا ست و گریزی از آن ندارید و این مرگ سیاه , نتیجة زندگی ننگین شما در دنیا و نزد خالق هستی و در برزخ جنمی رقم خورده است .

و ا لسلام علی من اتبع الهدی

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا