🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سرقت ادبی – طاهره یا طاهرا

(ثبت: 268517) فروردین 14, 1403 
سرقت ادبی – طاهره یا طاهرا

مقاله نهم
سرقت ادبی – درد دل با اهل قلم
مقالات – طاهره یا طاهرا
اقتباس از ماهنامه گوهر سال پنجم شماره 8 آبان ماه 1356 شماره مسلسل 56 صفحات 588 – 581
مدتیست که توجهم به شخصیتِ شاعره ای بنام زرین تاجِ برغانیِ قزوینی مشهور به طاهرة قره العین جلب شده است و خصوصیاتِ ایشان را تصادفی در اثر جستجوی شعرِ قماشِ جان از حکیم شاهطاهر دکنی شاعر قرن دهم در سایت یافتم .
اما قبل از ارائة توضیح در خصوص دو سرقت ادبیِ اتفاق اُفتاده لازم می دانم تا شرحی مختصر از ابعاد شخصیتی حکیم شاهطاهر انجدانیِ دکنی تقدیم نمایم .
اجداد شاهطاهر دکنی در حدود نهصد سال پیش ( مندرج در دایره المعارف دکتر مصاحب ) به جرم اسماعیليه بودن از مصر به ایران هجرت کردند و در اطراف قم , در روستائی به نام انجدان اقامت گزیدند و پس از مدتی مجددا از انجدان به روستای الف آباد در چهل کیلومتری همدان – ملایر تغییر مکان دادند و شاهطاهر در قرن دهم و در همدان متولد شد او متکلم – ریاضیدان و ادیب و شاعر و دانشمند بود و در تفسیر و حدیث و فقه و اصول و حکمت مهارت داشت و علوم عقلی را نزد شمس الدین خضری فرا گرفته بود و صاحب دیوان شعر و منشآت یا إنشاء روح افزا است و قصیده هائی در مدح امام علی ع و نبی اکرم سروده است
تألیفات ذیل از آثار اوست :
حاشیه بر الهیات شفا (در طب)
شرح بر تهذیب الاصول ( در اصول )
شرح باب حادی عشر ( در کلام )
شرح رساله جعفریه ( در فقه )
حاشیه بر تفسیر قاضی بیضاوی ( در تفسیر )
رسالة المنوزج العلوم
رسالة فارسی در احوال معاد
و دیوان شعر به نام آستان دوست
و منشآت طاهر- شماره شناسة قصائد شاهطاهر دکنی 1041222 و تاریخ رکورد 1291/7/25 در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی – کتابخانه دیجیتالی
( قصاید شاهطاهر دکنی )
او عارف بود و امامت سلسله نزاری شاخه محمد شاهی را به عهده داشت و در محله ای به نام خواند قزوین زندگی می کرد و این عالم اسلامی در حوزه علمیه کاشان به تدریس فقه و اصول و تفسیر می پرداخت و مورد احترام مردم و موجب نگرانی شاه صفوی بود .
رفته رفته با افزایش محبوبیت او در جمع مردم , مورد حسادت سایر علماء اثنی عشری در کاشان قرار گرفت و حکم ارتداد ایشان را علماء آن سامان صادر و با شاه صفوی در خصوص قتل ایشان به توافق رسیدند ( همانند ملا صدرا ) و از آنجا که یکی از مریدان او به نام میرزا حسین اصفهانی, صاحب منصبِ دربار صفوی بود چندین بار نزد شاه صفوی وساطت شاهطاهر را کرد ولی با بدگوییهای مکرر علماءِ قشریِ اثنی عشری , شاه تصمیم به قتل شاهطاهر گرفت تا علماء بلاد را راضی نگه دارد و آنها موجب اغتشاشِ مردم نشوند.
میرزا حسین اصفهانی که وزیرِ دربار شاه صفوی بود به فرار شاهطاهر از ستم شاه صفوی و علماء قشری مذهب کمک کرد و ایشان را به سمت هند فراری داد تا کشته نشود و به دربار اسماعیل عادلشاه حاکم بیجابور راه یافت و چون توجهی ندید قصد خانة خدا کرد و در راه به پیر محمد شیروانی برخورد و تأثیری بزرگ یافت و به احمد انگرِ هند و به دربار نظامشاه وارد شد و با معالجة معجزه آسایِ پسر نظامشاه , مرتبه ای بلند یافت و نظامشاه در مجالست با شاهطاهر , به تشیع روی آورد و دین رسمی احمد انگر را تشیع قرار داد و جالب اینکه مذهب اثنی عشری توسط امامِ نزاریِ شاخة محمد شاهی
( شاهطاهر دکنی ) رسمی میشود و تدریس علوم فقه جعفری توسط ایشان در بلاد هند ترویج می یابد .
شاهطاهر تا پایان عمر به تدرس و تألیف و بحث و توسعه و ادارة حوزه شیعیان در هند اقدام می نمود و در دایره المعارف دکتر مصاحب شرح کامل هجرت اجدادِ شاهطاهر از مصر به ایران و از قم و کاشان به احمد انگر و دکنِ هند ثبت شده است .
من برای بررسی شخصیتِ این حکیم و ادیب و عالمِ مبارز از همگان دعوت می کنم با مراجعه به سایت شاهطاهر انجدانی دکنی , به فضایِ وسیعِ توانائیهای علمی و عقیدتیِ ایشان بیشتر پی برده و با مراجعه به دایره المعارف دکتر مصاحب نیز دریافتهای خود را تکمیل نمایند .
ایشان جد مادری من هستند و من برای دفاع از حقیقت و اثبات سرقت ادبی طاهره قره العین از غزل قماشِ جانِ این حکیم فرزانه , پژوهش و زحمات مرحوم استاد محیط طباطبائی را که تحت عنوان سرقت ادبی و بهائی پژوهی صورت پذیرفته , جهت مزید اطلاع ادب دوستان به نظر می رسانم .
1) دزدی یا سرقت ادبی از غزل قماش جانِ شاهطاهر دکنی که توسط میرزا طاهر وحید در سال 1119 یعنی سده یازده هجری و حدود یکصد و شصت سال پس از مرک شاهطاهر صورت پذیرفته و طاهر وحید , مخمسی از روی غزل قماش جانِ شاهطاهر می سازد و به نام خود ثبت می کند و جالبتر اینکه چون شاهطاهر به اسماعیلیه بودن مورد سوءظن بود , تخلص آخرِ غزل را به نام طاهرا همان شاعر اصلی یعنی شاهطاهر می نگارد و مخمس خود را تمام می کند تا از شبهة اسماعیلیه بودن در امان بماند .
2 ) سرقت ادبی دوم : شعری است که طاهره قره العین (زرین تاج برغانی قزوینی ) به نام خود در ذهن ادب دوستان ثبت کرده و نامش را قماش جان گذارده بود و امروز نیز با دسیسة فرقة بهائیت و رواج نام مروجانِ این فرقه ( طاهره قره العین از مروجانِ فرقة بهائیت به همراه میرزا حسنعلی نوری و ملا محمد قدوس بارفروش در واقعة بدشت و در محل هزار جریب مازندران شرکت جست و سزاوار لقب طاهره شد ) غزل دزدی را به توسط خواننده ای به نام نامجو سروده اند و جالب اینکه در مقایسه این ادعا با غزل قماش جان که سروده حکیم شاهطاهر دکنی در قرن دهم هجری سروده شده است مشخص می گردد که طاهره قره العین بعضی از ابیات را یا کاملا عوض کرده است و یا در بعضی از ابیات نیز به تغییر برخی کلمات بسنده کرده است و بعضی از ابیات را نیاورده گویا نتوانسته معادل آن را ببافد و تحویل مردم دهد.
نکته اول : لازم به ذکر است شاهطاهر دکنی متوفی در سال 956 ( قرن دهم ) و طاهره قره العین در سال 1228 هجری متولد شده وبالغ بر دویست و پنجاه سال بعد از شاهطاهر بدنیا آمده است , یعنی درزمانِ شیوع فرقة بهائیت در ایران ( با درجِ نام این شاعره در سایت به شرح حال و رفتار و دیدگاهها و منش فکری و عملکردِ ایشان نیز آگاهی خواهید یافت که با اطلاع از بی قیدی و تزلزل اندیشه و تلاش برای حذف معیارهای ارزشی – الهی در ایران و رَدِ احکام و حدود الهی , تأسف هر مرد و زن ایرانی را بر می انگیزد) .
نکتة دیگری که ذهن هر علاقه مندی را به خود جلب می کند اینکه :
همواره شعرا به تشریح زیبائیها با بهترین توصیفات می پردازند اما در غزل منتسب به طاهره قره العین آمده : دور دهان تنگ تو , عارض و عنبرین خطت – همگان باید از سراینده این شعرِ بپرسند, چرا به جای آنکه دهان را به غنچه تشبیه کند , می گوید دورِ دهان تنگ تو ؟ آیا مردی را سراغ داریم که به زن خود و یا جوانی را سراغ داریم که به معشوقة خود و یا شاعری را سراغ داریم که در تشبیه دهان زن به جای تشبیه دهان به غنچه , بگوید دور دهان تنگ تو ؟ با اینکه ایشان خود یک زن است , به تشبیه کدام دهان پرداخته است ؟
استاد محیط طباطبائی در مقالة پژوهشی خود قید می کند که در چهل و چند سال پیش در جُنگ نظم و نثر دوره صفویه غزل قماش جان را با نام طاهرای کاشی ( شاهطاهر دکنی ) دیدم و در سی و اندی سال پیش در جُنگ 14091 مخمسی دیدم که میرزا طاهر وحید از روی غزل قماش جان سروده یعنی سرقت اول را اعمال نموده است .
در سال 1321 استاد محیط طباطبائی مقاله ای در پژوهش و تحقیق این غزل ( قماش جان ) در شماره اول مجله محیط انتشار داد که تأثیر آن بقدری بود تا گروهی از بهائیان در هنگام برگزاری سالگرد مرگ طاهره قره العین ( سال 1268 ) , این غزل را از مجموعة شعر های منتسب به او حذف کردند و استاد محیط طباطبائی به استناد مجموعة شماره 8841 کتابخانة مجلس انتساب غزلِ قماشِ جان را به طاهرة قره العین رد کرده بود و تعجب ایشان از بی توجهی آقای مجتبی مینوی است که بدون تحقیق, و به پیروی از اقبال , غزلِ قماش جان را به طاهره قره العین نسبت می دهد و در نامه ای که به سال 1317 به اقبال لاهوری می نویسد و متأسفانه اقبال در همان زمان فوت می کند و نامه بدستش نمی رسد و استاد از ایشان هم گله مندی خود را ابراز کرده بود که چرا این اشتباه انتساب غزل قماش جان را به طاهرة قره العین داده است ؟ و اشتباه اقبال باعث شد تا مجتبی مینوی هم با اعتماد به اقبال اشتباه را تکرار کند .
گوئی دو سرقت ادبی توسط دو نفر به نامهای میرزا طاهر وحید و طاهره قره العین از یک سو و دو اشتباه انتساب از دو نفر به نامهای اقبال لاهوری و مجتبی مینوی از سوی دیگر موجب انحراف افکار عمومی شدند و جالبتر اینکه میرزا طاهر وحید و طاهره قره العین هر دو از غزل قماشِ جان که مربوط به شاهطاهر انجدانی دکنی بود خوششان آمده بود و هر دو یک اثر ادبی را به فاصله های زمانی گوناگون سرقت کردند و حتی سی و پنج سال قبل از چاپ مجلة یغما (1327 ) استاد محیط از روی دلیل و شاهد در اثری نشان داده بود که غزلِ ( گر به تو افتدم نظر – قماش جان ) مربوط به طاهر کاشی یا همان شاهطاهر دکنی است .
استاد محیط طباطبائی در مقاله سرقت ادبی و بهائی پژوهی ( سایت ) می نویسد :
با توجه به چندین مقاله تحقیقی انجام شده توسط بنده , باز شاهد هستم که برخی از نویسندگان مقالات و گویندگانِ رادیو در انتساب شعر به قره العین خطای دکتر اقبال و مجتبی مینوی را تکرار می کنند و به نتیجة تحقیق و استدلال و تذکر مکرر پژوهندگانِ صاحبنظر بذل توجهی ندارند .
لازم به ذکر است که پس از اعلام نتایج شصت سال پژوهش و تحقیقات مکرر از سوی استاد محیط طباطبائی ( درمقالات و کنفرانسهای ادبی) و اعلام سرقت ادبی از غزل شاهطاهر دکنی, تاکنون هیچگونه اظهار نظر و یا اقدامی از سوی بهائیان در خصوص اثبات ادعای طاهره قره العین انجام نشده است .
در پایان از تلاش منصفانه و محققانه مرحوم استاد محیط طباطبائی در خصوص این دو سرقت ادبی سپاسگزارم و علو درجاتش را از درگاه هستی بخش مسئلت می نمایم .
جهت آگاهی ادب دوستان به جایگاه والای علمی و ادبی این استاد ارجمند به بیان نظر اساتید بزرگواری همچون استاد فروزانفر , جلال همائی , پور داود , ذبیح بهروز , اقبال آشتیانی , ملک الشعرای بهار , رشید یاسمی , احمد بهمنیار و … در مورد توانایهای استاد محیط طباطبائی می پردازم .
باشد تا قضاوت به حقیقت نزدیکتر شود:
استاد محیط طباطبائی تاریخ زنده یک قرن است و تاریخ دو قرن پیش از آن را از آنِ خود کرده است و آنچه به تاریخ و ادبیات قرن های اخیر ایران مربوط می شود , گفته هاو نظر ایشان رهگشای کار بوده است .
استاد بیش از پانصد خطابه و 1600 مقالة تحقیقیِ به چاپ رسیده دارد .
او به چهار زبان فارسی – انگلیسی – فرانسه – عربی , مسلط بود .
او در ده ها کنفرانس خارجی و داخلی شرکت کرده بود و از شخصیتهای برجستة فرهنگی ایران بود .
زندگی بسیار ساده ای داشت و در سال 1370 وفات یافت .
غزلِ قماش جان , سرودة حکیم شاهطاهر دکنی و غزلِ منتسب به طاهره قره العین و مخمس میرزا طاهر وحید را جهت مقایسه ی اهل قلم تقدیم می نمایم

( ا بن رضی ا لدين ا سماعيل ا لحسينی ا لکاشانی معروف به شاهطاهر انجدانیِ دکنی )
( جد مادری ا م رحمت ا لله عليه )
( دانشمند و شاعر و حکیم و عالم اسلامیِ قرن دهم هجری – متوفی 956)

قماش جان
1 ) گر به تو ا فتدم نظر , چشم به چشم و رو به رو
2 ) شرح دهم غم ترا , نکته به نکته مو به مو
3 ) از پی ديدن رخت , همچو صبا فتاده ام
4 ) خانه به خانه , در به در , کوچه به کوچه , کو به کو
5 ) سيل سرشک و خون دل , از دل و ديده شد روان
6 ) قطره به قطره , شط به شط , بحر به بحر , جو به جو
7 ) مهر ترا دل حزين بافته بر قماش جان
8 ) رشته به رشته , نخ به نخ , تار به تار , پو به پو
9 ) داده دهان و چهره و عارض و عنبرين خطت
10 ) غنچه به غنچه , گل به گل , لاله به لاله , بو به بو
11 ) از رخ و چشم و زلف و قد , ای مه من فزايد م
12 ) مهر به مهر , دل به دل , طبع به طبع , خو به خو
13 ) در دل خويش ” طاهرا ” گشت و نجست جز ترا
14 ) صفحه به صفحه , لا به لا , پرده به پرده , تو به تو
شعر منتسب به طاهره قره العین یا زرین تاج برغانیِ قزوینی (تولد 1228 مرگ1268 قرن سیزدهم)

قماش جان

1 ) گر به تو اُفتدم نظر چهره به چهره رو به رو
2 ) شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
3 ) میرود از فراق تو , خون دل از دو دیده ام
4 ) دجله به دجله , یم به یم , چشمه به چشمه , جو به جو
5 ) از پی دیدن رُخت همچو صبا فتاده ام
6 ) خانه به خانه , در به در , کوچه به کوچه , کو به کو
7 ) دور دهان تنگ تو , عارض و عنبرین خطت
8 ) غنچه به غنچه , گل به گل , لاله به لاله , بو به بو
9 ) ابرو و چشم و خال تو , صید نموده مرغ دل
10 ) طبع به طبع , دل به دل , مهر به مهر , خو به خو @ جابجائی کلمات با شعر اصلی
11 ) مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
12 ) پرده به پرده , نخ به نخ , تار به تار , پو به پو
13 ) در دل خویش طاهره گشت و نیافت جز ترا
14 ) صفحه به صفحه , لا به لا , پرده به پرده , تو به تو

مقایسه غزل سرقتی ( توسط طاهره قره العین )
با اصلِ غزل از حکیم شاهطاهر دکنی
عنوان شعر , همان قماش جان نامگذاری شده
در بیتِ اولِ شعرِ منتسب به قره العین کلماتِ چشم به چشم به کلماتِ چهره به چهره تغییر یافته است و مابقی کلمات عیناً از غزل شاهطاهر را آورده است
بیت دوم در شعر منتسب را عیناً از روی بیت دومِ شعرِشاهطاهر آورده است
و بیت سوم سروده شده است و در نسخة اصلی شعر شاهطاهر نیست
در بیت چهارم قطره به قطره , شط به شط , بحر به بحر ,( جو به جو) , تبدیل شده :
دجله به دجله , یم به یم , چشمه به چشمه , (جو به جو) – فقط جو به جو را تغییر نداد
بیت پنجمِ شعرِ قره العین همان بیت سومِ قماش جان از شاهطاهردکنی را عیناً آورده اند
بیت ششم شعر منتسب به قره العین عیناً بیت چهارمِ شعر شاهطاهر دکنی است
در بیت هفتمِ شعرِ قره العین , نیمی از بیت نهم غزل شاهطاهر را تغییر و نیم دیگر را عیناً آورده اند و چه تشبیه زشتی , بجای دهان غنچه , دور دهان تنگ , بکاربرده اند
داده دهان و چهره و عارض و عنبرین خطت = شاهطاهر دکنی
دور دهان تنگ تو , عارض و عنبرین خطت = طاهره قره العین
بیت هشتم طاهره قره العین عیناً از روی بیت دهم غزل شاهطاهر دکنی کپی شده است
بیت نهم قره العین :توسط طاهره سروده شده است و در نسخة اصلی شاهطاهر نیست
بیت دهم قره العین : بیت دوازدهم غزل شاهطاهر است ولی با جابجائی کلمات همان بیت
بیت یازدهم قره العین : همان بیت هفتم از غزل شاهطاهر را عیناً آورده است
بیت دوازدهم قره العین : کلمات رشته به رشته در بیت هشتم شاهطاهر را به کلمات پرده به پرده تغییر داده و بقیة کلمات بیت هشتم را عیناً آورده است
بیت سیزدهم قره العین : دو تغییر در بیت سیزده از غزل شاهطاهر وارد کرده و بقیه کلمات را عیناً آورده است – طاهرا در غزل شاهطاهر را به طاهره و کلمة نجُست در غزل شاهطاهر را به کلمة نیافت در شعر منتسب تغییر داده اند
بیت چهاردهم شعر منتسب به قره العین عیناً همان بیت چهاردهم غزل شاهطاهر است که بدون تغییر آورده شده است
نکته : کلمات پرده به پرده در بیت دوازدهم از شعر منتسب به طاهره قره العین که با تغییرِ کلمات رشته به رشته در بیت هشتم غزل شاهطاهر است , در واقع الهام و بهتر بگویم سرقت ادبی از بیت چهاردهم شاهطاهر می باشد
و جالبتر اینکه در شعر منتسب به طاهره قره العین کلمات پرده به پرده در دو بیت دوازدهم و چهاردهم تکرار شده اند گویی ایشان نتوانسته کلمات جدیدی بجای
پرده به پرده در بیت چهاردهم پیدا کند و مجبور شده تا اشتباه قبلی را تکرار کند .

مخمس میرزا طاهر وحید قزوینی
نقل از صفحة 556 از مجموعة نمره 8841 کتابخانه مجلس(سال سرایش 1118- 1112 قرن دوازده)
ساقی عشقت ای صنم , زهر ستم سبو سبو
ریخت به ساغر دلم , با می غم کدو کدو
چند دَوَم من از غمت , گوشه به گوشه سو به سو
گر به نو اُفتدم نظر , چشم به چشم و رو به رو
شرح کنم غم تو را , نکته به نکته مو به مو
تا به ره محبتت پای طلب نهاده ام
بر رُخِ دل درِ الم از ستمت کشیده ام
تا قدمم به سر نهی خاک نشین چون جاده ام
از پی دیدن رُخت , همچو صبا فتاده ام
خانه به خانه در به در کوچه به کوچه رو به رو
در عقب تو جان من هست چو سایه ات روان
بسته به زلف و گیسویت رشتة جان عاشقان
از چو توئی گسستن مهر , وفا نمی توان
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
رشته به رشته نخ به نخ تار به تار پو به پو
یار جدائی تو را بسکه به جان کشیده ام
همچو کمانِ حلقه از بار ستم خمیده ام
بس که چو طفلِ لاله من خونِ جگر مکیده ام
می رود از فراق تو خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو
ریخت مگر بنفشه بر صفحة یاسمین خطت
با که فکنده سایه بر زهرة مه جبین خطت
خون شده ناقه را جگر تا شده چین به چین خطت
داده دهان و عارض و چهره و عنبرین خطت
غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو
در غمت از جگر فغان آه ز دل بر آیدم
گیسو حلقه حلقه ات دام بلا نمایدم
لحظه به لحظه دم به دم خون ز دیده زایدم
از رُخ و چشم و زلف و قد ای مه من فزایدم
مهر به مهر و دل به دل طبع به طبع و خو به خو
تا شده استخوان من با سگ کویت آشنا
محض وفا توئی , مرا غیر تو نیست مدعا
مانده به زیر بال غم گردن مطلب هما
در دل خویش طاهرا گشت و ندید جز وفا
صفحه به صفحه سر به سر پرده به پرده تو به تو

استاد محیط طباطبائی می گوید : سخن شناس مو شکاف از سنجش ابیات هر بندی از بندهای هفت گانة این شعر می تواند به تفاوت جنس و اسلوب سخن در میان سه مصراع اول هر بند با دو مصراع آخر آن پی ببرد
این اختلافِ شکل و معنی در آخرین بیت که تخلص شاعر را در مصراعِ چهارم به همراه دارد بیش از شش بند قبل , از آن نمودار است .
بنابراین چنین استنباط می شود که این مخمس در فاصلة سالهای 1119- 1112 هجری نوشته شده و این مخمس را , میرزا طاهر وحید بر پایة غزلِ شاعرِ دیگری سروده است .
و استاد محیط اضافه می کند حال باید بدانیم طاهر یا طاهرای شاعرِ اصلِ غزل که بوده و در چه زمانی می زیسته است ؟
طاهر انجدانی یا شاهطاهر دکنی از سخنوران و نویسندگان زبر دست صده دهم هجری بوده که مدتی در رودبار قزوین و سپس در کاشان رحل اقامت افکند و به طاهر کاشی معروف شد و پس از مهاجرت اجباری به حیدر آباد دکن هندوستان , به شاهطاهر دکنی شناخته شد .

مقاله دهم

ترسیم نقشه ی راه – بررسی تطبیقی از بودن تا چگونه شدن
مقدمه :
موقعیت سنجی زمانی
موقعیت سنجی مکانی
تعیین فاصله ها از اهداف
چالش ها :
فاصله در نتیجه ی بی تفاوتی ها
فاصله در نتیجه ی بی برنامگی ها
فاصله در نتیجه ی حضور در نشستهای غیر ارزشی و غیر ضرور
فاصله در نتیجه ی قبول تفکر جاهلی
سرمایه گذاری :
کسب ابزار لازم جهت حفظ تعالا و ادامه ی مسیر هدایت
سنت شکنی و دوری از عادتهای دوران جاهلیت و از جمود فکری و عملی
گفتار درمانی جهت نیل به سخن وری ارزشی
عمل گرائی و سبقت در پرورش اندیشه و عمل به دریافتهای مثبت
اصلاح لحظه ای و طی طریق در مسیر دنیا و آخرت
بررسی پیش فرضها در تفکرات و برداشتها از آنچه خوانده یا شنیده یا
دیده ایم
بررسی مسیرهای درست از نادرست براساس حقایق غیر قابل انکار و
ثابت شده
تلاش و جستجو برای دست یابی به منبع فیض
دریافت روشنگرها و آیتم های رهائی از اسارتهای جسمی و روحی و
الینه شدنها
لزوم انطباق ِ همه جانبه با منادیان توحیدی
تقویت اراده به جهت ادامه ی مسیر به سمت الی الله
اعتقاد یافتن به آموزه های قرآنی و احادیث نبوی ِ موثق در جهت آسان سازی ناهمواریهای راه
جستجو در کلام الهی و فصل الخطاب دانستن کلام وحی و ائمه ی معصومین
حضور در فضای تفکر و عقل گرائی و دوری از احساس گرائی ِمحض
حضور در انبوه گفته ها و فضای نوشته های جریان ساز و سنت شکن و
تحول برانگیز
حضور در اندیشه و احساس متعالی و لطیف
الزامات :
بررسی طعام ذهنی
بررسی طعام جسمی
بررسی طعام حسی
بررسی طعام عقلی
بررسی طعام هم نشینی و هم صحبتی
بررسی طعام دیداری
بررسی طعام شنیداری
بررسی طعام خوردنی
بررسی طعام پوششی
ریکاوری داده ها :
کالبد شکافی دیدگاهی و دقت در گفتارهای بلند جامعه سازان
ریکاوری عقیدتی و شناخت از سایر عقاید و دریافت وجوه ارزشی دیدگاهها
مشارکت در شکوفائی و رشد و توسعه ی اندیشه های سازنده و نوگرا
دوری از هرگونه پیچیده سازی ِ ذهنی و ذهن گرائی محض
هموار سازی جریان زیستی در مسیرهای سبز و بالنده
ارائه ی فرصت به دیگراندیشان جهت بیان روش ها و اندیشه آنان
رعایت زیستن مسالمت آمیز و هم جواری شایسته با همنوعان ارزش گرا و حفظ حقوق آحاد جامعه
قبول بهترینها و تأیید بهترین روشهای ذهنی و عقیدتی و بینشی
فضاسازی برای خدمات بیشتر به نیازمندان و محرومان
تضاد دائمی با تجمع و تکاثر ثروت و شادخواری و رفاه زدگی به جهت احیای ارزشهای دو قشر توانگر و ناتوان
شناخت از سیره ی نبوی و علوی در استقرار عدالت اجتماعی و برقراری قسط
تطبیق عملکردها با ارزش سازان در گذشته و حال
اشتغال به عبادت و نه صرفا کسب مدارج علمی و نه صرفا کسب امکانات زیستنی , مگر برای رفع محرومیت از محرومان و تحقق عدالت اجتماعی
ثروت اندوزی از طریق ارائه ی خدمت به نیازمندان و ناتوانان و محرومین از طریق بستر سازی رفاهی و استقرار زیرساختها برای محرومیت زدائی و تلاش برای رفع موانع رشد آنان و نهایتا کسب رضایت الهی
و تلاش برای بستر سازی رفاهی
والسلام

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا